استانلی هال، پدر روانشناسی، این دوره از زندگی را دوران «طوفان و تنش» و «تولدی تازه» می نامد. در این سال های بحرانی از زندگی، رفتار نوجوان گاه کودکانه و گاهی همانند بزرگسالان است. در کل این دوره گذرا از کودکی به بزرگسالی برای اکثر نوجوانان راهی دشوار در مسیر پیدا کردن هویت خویش، مستقل شدن و غیره است.
لازم به یادآوری است که قشر خاکستری مغز در ناحیه پیشانی که «خانه شخصیت» هر فرد محسوب میشود و امکان مهار هیجانات، کنترل احساسات از جمله خشم و مهار یا تلطیف رفتارهای غریزی انسان را فراهم میسازد. تا ۲۰ الی ۲۵ سالگی تکامل کامل نمی یابد. این واقعیت می تواند عاملی برای اتخاذ تصمیمات نادرست از جانب نوجوانان کنجکاو و ناآگاه باشد. از جمله آغاز تجربه مصرف موادی چون الکل.
پژوهشها نشان میدهند که تصادفات رانندگی منجر به مرگ، رفتارهای جنسی پرخطر و به تبع آن بیماری های مقاربتی، جرائم خشن مثل درگیریهای فیزیکی، تجاوز به عنف و سرقت، افت تحصیلی و ترک تحصیل، خود کشی و قتل در میان نوجوانانی که الکل مصرف می کنند به مراتب شایع تر از دیگران است.
هم چنین فردی که در نوجوانی آغاز به مصرف الکل می کند، ۴ برابر بیشتر از فردی که در بزرگسالی اقدام به نوشیدن الکل می نماید، می تواند دچار «وابستگی به الکل شود». چرا که هرچه مصرف الکل در سنین پایین تری رخ دهد احتمال بروز مشکلات بعدی ناشی از آن بیشتر است.
نقش والدین، معلمان و اطرافیان در کمک به نوجوانان برای سپری کردن هر چه آرام تر این دوره بحرانی از زندگی بسیار حائز اهمیت است. چرا که نوجوان برخلاف آنچه ممکن است در ظاهر بنمایاند بسیار بیدفاع و آسیب پذیر است.
پشتیبانی از او برای این که بتواند با کمترین تنش و احساس گم گشتگی این سال ها را بگذراند وظیفه سنگینی است که بر دوش اطرافیان به ویژه والدین قرار میگیرد. آن چه در این دوران اهمیت فراوان دارد حفظ ارتباط نزدیک و خوب با نوجوان و آگاهی دادن به او در قالب مکالمه ای دو طرفه در مورد اثرات الکل بر جسم و روان و عواقب منفی مصرف آن است.
الکل را یکی از ۶ ماده به شدت اعتیاد آور معرفی کردهاند. این مواد به ترتیب شدت وابستگی که ایجاد میکنند عبارتند از: هروئین، کوکائین، محرک های روانی مثل کریستال یا شیشه، نیکوتین، باربیتورات ها و الکل.
وابستگی به مصرف الکل یا «الکلیسم» مانند اختلال در مصرف هر ماده مخدر دیگری، یک بیماری تلقی می شود و نیازمند درمان طولانی مدت و چند جانبه است. افراد وابسته به مصرف الکل به طور مکرر مقادیر زیادی الکل مصرف می کنند و ابعاد مختلف زندگی آن ها از سلامت جسمی و روانی گرفته تا روابط خانوادگی، اجتماعی و شغلی تحتالشعاع قرار می گیرد. ملاک های تشخیص اختلال مصرف مواد مخدر از جمله الکل عبارتند از: مصرف زیاد و طولانی مدت ماده مخدر.
شکلگیری تحمل یا مقاومت نسبت به ماده یعنی کاهش تأثیر در اثر مصرف مداوم مقادیر یکسان و نیاز به افزایش مصرف ماده مخدر برای رسیدن به همان اثرات دلخواه قبلی.
به عنوان مثال افراد بدون تحمل با وجود ۱۰۰ میلی گرم اتانول در هر دسی لیتر از خونشان علائم مسمومیت شدید نشان میدهند.
افرادی که با وجود ۱۵۰ میلی گرم اتانول در هر دسی لیتر از خون خود علائم مسمومیت نشان نمیدهند میتوانند حداقل درجاتی از تحمل نسبت به الکل داشته باشند.
علائم بازگیری و نیاز به مصرف مجدد برای کاهش علائم ترک اعتیاد.
میل مداوم یا تلاش ناموفق برای کاهش و کنترل مصرف ماده مخدر.
صرف وقت زیاد برای به دست آوردن یا مصرف کردن ماده مخدر.
مصرف ماده مخدر فعالیت های مهم زندگی مثل روابط خانوادگی، شغلی، اجتماعی یا تفریحی را تحتالشعاع قرار میدهد.
با وجود آگاهی از عوارض سوء مصرف ماده مخدر بر جسم و روان، مصرف آن ادامه پیدا میکند. وجود حداقل سه مورد از ۷ مورد فوق در ظرف مدت ۱۲ ماه می تواند نشان دهنده اختلال در مصرف مواد مخدر باشد.