الکل با قرار گرفتن در غشای سلول های عصبی، اثرات خود را ایجاد می کند اما مصرف طولانی مدت مشروبات الکلی موجب می شود که غشای این سلول ها سفت و سخت گردند. وقتی غلظت الکل در خون 05/0 درصد است، تفکر، قضاوت و مهارت ها تضعیف شده و گاهی مختل می شوند. در غلظت 1/0 درصد اعمال حرکتی ارادی معمولاً به طرز مشهودی ناشیانه می شوند.
در حدود 2/0 درصد عملکرد تمام ناحیة حرکتی مغز به طور چشمگیری تضعیف می شود و بخش هایی از مغز که هیجان را کنترل می کنند، تحت تأثیر قرار می گیرند. در 3/0 درصد معمولاً شخص دچار اغتشاش شعور است و حالت منگی پیدا می کند. در غلظت های 4/0 تا 5/0 درصد فرد به اغما می رود. در غلظت های بالاتر مراکز ابتدایی مغز که تنفس و ضربان قلب را کنترل می کنند، تأثیر پذیرفته و مرگ به دلیل تضعیف مستقیم تنفس یا ورود محتویات استفراغ به مجاری تنفسی، عارض می شود.
یکی دیگر از آثار مشروبات الکلی بر مغز بازداری زدایی است. در این حالت فرد رفتارهایی انجام می دهدکه در حالت طبیعی به دلیل ترس از پیامدهای ناخوشایند، آن ها را انجام نمی دهد. برای مثال یک فرد کم رو و تودار ممکن است معاشرتی شود و عوامل بازدارنده اجتماعی کمتر وی را مقید کنند. افراد ممکن است تحت تأثیر الکل کارهایی انجام دهند یا حرف هایی بزنند که در هنگام هوشیاری آن ها را انجام نمی دادند یا بر زبان نمی آورند.
یکی از اثرات الکل بر مغز افزایش زمان واکنش و کاهش سرعت واکنش است. به طور مثال هنگام رانندگی، در صورت مواجه شدن با فرد یا شیء در مقابل خود، رانندة مست زمان بیشتری جهت واکنش و فشردن پا بر روی ترمز صرف می کند که احتمال تصادف بیشتر می شود.
هر چند مصرف الکل در هنگام شب موجب تسهیل در به خواب رفتن می شود اما اثرات نامطلوبی بر ساختار خواب می گذارد. مصرف الکل با کاهش خواب عمیق و افزایش انقطاع خواب (بیدار شدن های مکرر و طولانی) همراه است.