کشف های عصب زیست شناسی نشان داده اند که مغز انسان موادی شبیه مواد روان کنشی آزاد می کنند. به عنوان مثال مواد تریاکی برون زاد (یعنی مواد تریاکی که در خارج از بدن انسان تولید می شوند) مانند هروئین یا مواد تریاکی درون زاد (یعنی موادی که درون بدن انسان تولید می شوند) که به نام اندروفین ها نامیده می شوند مطابقت دارند. برای مواد تریاکی، محرک های عصبی، حشیش و مواد توهم زا، دستگاه های گیرنده درون زاد کشف کرده اند. پژوهش درباره مسیرهای تشریحی تقویت اولیه مواد مخدر با پاداش یعنی این که داروهای مخدر اعتیاد آور چگونه و در کجای مغز عمل می کنند. (منجر به تفکر و تعمق درباره پیوند احتمالی بین وابستگی به مواد مخدر و استعداد ژنتیک اشخاص شده است) این حالت عبارت است از ناتوانی در تجربه لذت های عادی زندگی و احساس رضایت و یکی از حالت های شایع همراه با اعتیاد به مواد تریاکی است.
می توان گفت، که مغز ما بر اساس این سخن که اگر از کاری لذت ببریم، آن رفتار را تکرار خواهیم کرد، عمل می کند. به این خاطر که مغز ما به شکلی سیم کشی شده است که لذت را تکرار کند و از درد اجتناب نماید. بدون شک مغز این عمل را برای کمک به ما و به منظور برآوردن نیازهای حیاتی، مانند گرسنگی، تشنگی، گرما و خواب انجام می دهد. آن چه که جنبه های زیست شناختی اعتیاد به مواد مخدر محسوب می شود، ممکن است نوعی یادگیری باشد که در سطح یاخته ای مرکز پاداش مغز شکل می گیرد. مغز در حقیقت پاسخ ما را به مصرف ماده یا انجام فعالیتی خاص دریافت می کند. اگر فرد شیفته یا دلباخته آن ماده یا فعالیت شود، به طوری که راحتی یا آسودگی فوق العاده ای را حس کند (به طور معمول به این دلیل این حالت را حس می کند که بعضی از نیازهای فرد به هیچ طریق دیگری ارضاء نشده است).
مغز ما سلول های عصبی را به ترشحی وا می دارد که حامل این پیام است که این حالت ارزش بقایی دارد، توصیه می شود آن را تکرار کند. دفعه بعد که درگیر آن فعالیت شود و یا از آن ماده استفاده کند بار دیگر با ترشح ماده خوشایندی از سوی سلول های عصبی و تجربه حس خوشی و شادی، تقویت می شود و پاداش می گیرد، درست مثل این که انگیزش و نیاز اساسی خود را ارضاء کرده باشد. سازکار این فرآیند آشکارا جنیه انطباقی دارد. اگر ما گرسنه باشیم پیام های مخصوص (افزایش ترشح گرلین در خون موجب می شود که مغز پیام دریافتی از معده و روده ها را تشخیص دهد. این پیام هیپوتالاموس را تحریک می کند تا تجربه گرسنگی را ایجاد کند). از جانب مغز ما در حالتی متمرکز و مصرانه ما را در جست و جوی غذا برمی انگیزاند، این وضع به ما کمک می کند تا زنده بمانیم در این حالت به قدری در به دست آوردن غذا مصمم می شویم که آن را در رأس تمام امور خود قرار می دهیم.