اضطراب اغلب به عنوان نگرانی و ترس بیش از حد تعریف میشود، در حالی که افسردگی معمولاً با احساس شدید غم و ناامیدی همراه است. افراد مبتلا به اضطراب ممکن است حس کنند دائماً در حال افراط هستند، در حالی که کسانی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند ممکن است احساس بیحسی یا کنارهگیری داشته باشند.
هر دو اختلال میتوانند علائم جسمی نیز ایجاد کنند. به عنوان مثال، اضطراب ممکن است با درد قفسه سینه یا سرگیجه همراه باشد، در حالی که افسردگی میتواند به تغییرات در اشتها یا الگوی خواب منجر شود. درک تفاوتهای اساسی میان اضطراب و افسردگی برای انتخاب بهترین رویکرد درمانی و مدیریت مؤثر ضروری است.
اضطراب و افسردگی هر دو طیف گستردهای از اختلالات سلامت روان را شامل میشوند. اختلالات اضطرابی شامل مواردی مانند اضطراب فراگیر، اختلالات هراس، فوبیاها، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و آگورافوبیا هستند.
در مقابل، افسردگی به اشکال مختلفی از جمله افسردگی مداوم، اختلال عاطفی فصلی (SAD)، افسردگی پس از زایمان و افسردگی روانی تقسیم میشود. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نیز دورههایی از خلق پایین را تجربه میکنند.
اضطراب و افسردگی میتوانند همزمان رخ دهند، بهطوریکه تقریباً 50 درصد از افراد مبتلا به افسردگی، تشخیص اضطراب نیز دریافت میکنند. این دو شرایط پیچیدگی زیادی دارند و یکی میتواند باعث بروز دیگری شود.
افراد مبتلا به اضطراب ممکن است به دلیل اجتناب از موقعیتهای استرسزا و انزوا به افسردگی دچار شوند، در حالی که خلق پایین و کمبود انرژی در افراد مبتلا به افسردگی میتواند به گوشهگیری و در نتیجه اضطراب منجر شود.
هر دو اختلال ممکن است ناشی از تغییراتی در انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین، دوپامین و اپینفرین باشند. علائم روحی و جسمی مشخصی برای اضطراب و افسردگی وجود دارد، اما همپوشانی برخی از این علائم باعث میشود که برخی درمانها برای هر دو بیماری مفید باشند. پزشکان بسته به شرایط خاص هر فرد ممکن است گزینههای درمانی متفاوتی را توصیه کنند.
افراد مبتلا به اضطراب یا افسردگی ممکن است با طیف وسیعی از علائم روحی و جسمی مواجه شوند. در افراد دچار اضطراب، اغلب نگرانیهای شدید درباره خطرات احتمالی و وقایع ناخوشایند مشاهده میشود، اگرچه نوع علائم میتواند بسته به نوع اضطراب متفاوت باشد.
علائم روحی اضطراب ممکن است شامل موارد زیر باشد:
علائم فیزیکی اضطراب عبارتنداز:
در مقابل، افراد مبتلا به افسردگی ممکن است علائم روحی زیر را تجربه کنند:
علائم فیزیکی افسردگی:
اگر فردی این علائم را برای حداقل دو هفته و تقریباً هر روز تجربه کند، ممکن است پزشک او را مبتلا به افسردگی تشخیص دهد.
پزشکان معمولاً قادر به درمان اضطراب و افسردگی هستند، بنابراین دریافت کمک در صورت مشاهده علائم این مشکلات ضروری است. درمان معمولاً شامل رواندرمانی و دارودرمانی است، از جمله:
درمان شناختی-رفتاری (CBT): درمان شناختی-رفتاری یکی از موثرترین و رایجترین روشهای رواندرمانی است که به افراد کمک میکند افکار و رفتارهای منفی مرتبط با علائم خود را شناسایی و تغییر دهند. برای اضطراب، هدف کمک به افراد برای مواجهه با ترسها و جلوگیری از اجتناب از موقعیتهای استرسزا است و برای افسردگی، هدف ایجاد تجربیات مثبت و بهبود الگوهای فکری منفی است.
گفتوگو درمانی: این روش شامل صحبت آزادانه در مورد تجربیات گذشته و حال است تا افراد بتوانند بهتر با افکار و تعارضات درونی که باعث علائم آنها میشود، کنار بیایند.
دارودرمانی: پزشکان ممکن است از داروهای ضدافسردگی یا آرامبخش استفاده کنند. گروهی از این داروها مهارکنندههای بازجذب سروتونین انتخابی (SSRIs) هستند که موارد زیر را شامل میشوند:
SSRIs بر افزایش سطح سروتونین، یک ماده شیمیایی مرتبط با احساس شادی و آرامش، تمرکز دارند. این داروها میتوانند علائم اضطراب و افسردگی، از جمله مشکلات خواب و تنش عضلانی را کاهش دهند. با این حال، چند هفته طول میکشد تا اثرات کامل آنها ظاهر شود.
گروه دیگر بنزودیازپینها هستند. بنزودیازپینها اثر انتقالدهنده عصبی GABA را افزایش میدهند که در آرامش، کاهش فعالیت مغز و کاهش تنش عضلانی نقش دارد. این داروها برای تسکین سریع علائم اضطراب، مانند حملات پانیک یا موقعیتهای استرسزا مثل مصاحبه شغلی، مفید هستند.
بنزودیازپینها برای استفاده مکرر مناسب نیستند، زیرا خطر وابستگی دارند و نباید با الکل مصرف شوند. از جمله داروهای مورد استفاده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ترکیب درمانهای روانشناختی با دارودرمانی میتواند به بسیاری از افراد در مدیریت علائم اضطراب و افسردگی کمک کند.
بله، تقریباً نیمی از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، دچار اضطراب نیز میشوند. اضطراب میتواند یکی از علائم افسردگی باشد، اما همچنین ممکن است افسردگی بهعنوان نتیجهی یک اختلال اضطرابی پدیدار شود.
افرادی که متوجه تغییر در خلقوخو یا کاهش اعتماد به نفس خود میشوند، باید با یک پزشک مشورت کنند. پزشکان میتوانند ترکیبی از درمانهای دارویی، رواندرمانی و مشاوره را برای مدیریت اضطراب و افسردگی پیشنهاد دهند.
کسانی که با اضطراب یا افسردگی دستوپنجه نرم میکنند، باید برای کاهش تأثیر این شرایط بر زندگی شخصی، شغلی و روابط خود به دنبال کمک باشند. هرچند این علائم میتوانند باعث احساس انزوا شوند، اما دانستن اینکه اضطراب و افسردگی مشکلات رایجی هستند، میتواند دلگرمکننده باشد. دسترسی به منابع حمایتی میتواند نقش مهمی در بهبودی داشته باشد
اضطراب و افسردگی میتوانند نقش مهمی در افزایش خطر خودکشی و مشکلاتی مانند سوءمصرف مواد و الکل داشته باشند. این شرایط همچنین ممکن است روابط اجتماعی و کیفیت کلی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. علاوه بر این، اضطراب طولانیمدت میتواند خطر بروز مشکلات قلبی را افزایش دهد.
پزشکان ممکن است نیاز داشته باشند چندین روش درمانی را امتحان کنند تا درمانی مؤثر برای کاهش علائم پیدا کنند. تقریباً نیمی از افراد مبتلا به افسردگی در ابتدا به داروها پاسخ نمیدهند. این افراد باید با همکاری پزشکان به دنبال روشهای درمانی مؤثری باشند که بتوانند علائم را مدیریت کرده و به آنها کمک کنند زندگی متعادلی داشته باشند.