افسردگی یک اختلال خلقی است که توانایی شما برای انجام امور روزمره را مختل میکند و میتواند ناشی از عوامل مختلفی مثل رویدادهای زندگی، تغییرات فصلی، قاعدگی، بارداری، تیپ شخصیتی، ژنتیک، برخی داروها و سوءمصرف الکل و مواد مخدر باشد. تشخیص دقیق افسردگی، اعم از خفیف، متوسط یا بالینی، میتواند به مدیریت و درمان بهتر آن کمک کند. برخی از انواع شناختهشده افسردگی شامل موارد زیر هستند:
شناخت نوع افسردگی به مدیریت بهتر علائم و انتخاب درمان مناسب کمک میکند. برای مثال، افسردگی خفیف ممکن است با ورزش درمان شود، در حالی که افسردگی اساسی نیاز به مداخلات جدیتری مانند دارو یا درمانهای روانشناختی دارد.
همچنین، درک علت افسردگی میتواند به یافتن راهحلهای مناسب کمک کند. مثلاً تغییر شغل یا یافتن دوستان جدید در موارد افسردگی «موقعیتی» میتواند موثرتر از مصرف دارو باشد. در نهایت، شناسایی عوامل خطر و محرکهای افسردگی میتواند از بازگشت علائم پیشگیری کند.
این دو از جمله متداولترین انواع افسردگی هستند. علائم افسردگی خفیف فراتر از احساس غمگینی یا ناراحتی بوده و میتواند زندگی روزمره شما را مختل کند، و شادی و انگیزه شما را کاهش دهد. این نشانهها در افسردگی متوسط شدیدتر میشوند و میتوانند باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس شما شوند.
دیستیمیا، که به عنوان اختلال افسردگی مداوم (PDD) نیز شناخته میشود، نوعی افسردگی خفیف و بازگشتکننده است. در اکثر روزها احساس افسردگی خفیف یا متوسط میکنید، هرچند ممکن است دورههای کوتاهی از خلق و خوی طبیعی داشته باشید.
علائم دیستیمیا به شدت علائم افسردگی اساسی نیستند، اما به مدت طولانی (حداقل دو سال) ادامه دارند. برخی افراد ممکن است همراه با دیستیمیا، دورههای افسردگی اساسی را نیز تجربه کنند که به این وضعیت افسردگی مضاعف میگویند. اگر از دیستیمیا رنج میبرید، ممکن است احساس کنید که همیشه افسرده بودهاید یا فکر کنید که بدخلقی مداوم شما بخشی از شخصیتتان است.
افسردگی بالینی یا اختلال افسردگی اساسی که به عنوان اختلال افسردگی اساسی (MDD) نیز شناخته میشود، بسیار کمتر از افسردگی خفیف یا متوسط است و با علائم شدید و مداوم مشخص میشود. اگر درمان نشود، این اختلال معمولاً حدود شش ماه طول میکشد. برخی افراد فقط یک بار در طول زندگی خود یک دوره افسردگی را تجربه میکنند، اما افسردگی اساسی میتواند یک اختلال عود کننده نیز باشد.
افسردگی غیرمعمول یکی از زیرگروههای رایج افسردگی بالینی یا اختلال افسردگی اساسی است که دارای الگوی خاصی از علائم میباشد. این نوع افسردگی به برخی درمانها و داروها بهتر از دیگران پاسخ میدهد، بنابراین شناسایی آن میتواند در دریافت مؤثرترین درمان کمککننده باشد.
افراد مبتلا به افسردگی غیر معمول در پاسخ به رویدادهای مثبت، مانند شنیدن خبرهای خوب یا ملاقات با دوستان، بهبود موقتی در خلق و خوی خود مشاهده میکنند. دیگر علائم این نوع افسردگی شامل افزایش وزن، افزایش اشتها، خواب زیاد، احساس سنگینی در بازوها و پاها و حساسیت به طرد شدن میباشد.
گاهی اوقات، افسردگی اساسی میتواند با علائم روانپریشی مانند توهم، هذیان یا بیحوصلگی همراه باشد. این علائم میتوانند بسیار ترسناک باشند و ممکن است به باورهای نادرست، پارانویا و دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند، منجر شوند.
افسردگی روانپریشی میتواند مهارتهای روانیحرکتی را مختل کرده و حرکت و افکار شما را کند کند. تجربه این علائم احتمال تشخیص اختلال دوقطبی را افزایش میدهد؛ بنابراین، در صورت مشاهده این علائم، فوراً با پزشک خود مشورت کنید.
درمان افسردگی میتواند شامل مشاوره، دارو، تغییرات سبک زندگی و گزینههای دیگر باشد که همه آنها نیاز به زمان دارند. ممکن است مدتی طول بکشد تا درمانگر مناسب یا داروی موثر را پیدا کنید. ترکیب متفاوتی از درمانها نیز ممکن است برای کاهش افسردگی لازم باشد.
اگر درمانها ناموفق بود، مطمئن شوید که تشخیص صحیحی دارید و تغییرات سالم در سبک زندگی خود ایجاد کنید. فعال ماندن، مدیریت استرس، ورزش منظم و خواب کافی میتواند بهبود خلقوخو را تسریع کند. از مصرف مواد مخدر و الکل پرهیز کنید. در صورت عدم موفقیت درمانها، پزشک ممکن است روشهای جایگزین مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) یا درمان تشنج الکتریکی (ECT) را توصیه کند.
اختلال عاطفی فصلی (SAD) در برخی افراد با کاهش ساعات روز در زمستان بروز میکند و باعث احساس ناامیدی، غم، و بیعلاقگی میشود. این اختلال در پاییز و زمستان شروع میشود و تا بهار ادامه دارد. اختلال نارسایی پیش از قاعدگی (PMDD) یک شکل شدید از سندرم پیش از قاعدگی (PMS) است که با علائم فیزیکی و افسردگی همراه است.
افسردگی پس از زایمان پس از بارداری به دلیل نوسانات هورمونی، خستگی و کمخوابی ایجاد میشود و ممکن است به افسردگی شدید و پایدار تبدیل شود. در موارد نادر، افسردگی پس از زایمان میتواند با روانپریشی همراه باشد.
افسردگی پیچیدهتر از بسیاری از بیماریهای دیگر است و تنها نتیجه عدم تعادل شیمیایی در مغز نیست. افسردگی اغلب از ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی ناشی میشود که ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
استرس ناشی از رویدادهای زندگی مانند طلاق، تشخیص بیماری جدی یا از دست دادن شغل، همراه با مصرف الکل و انزوای اجتماعی، میتواند به افسردگی منجر شود. دیگر علل افسردگی شامل داروها، کمکاری تیروئید، التهاب، تغییرات هورمونی، سرکوب سیستم ایمنی، تغذیه نامناسب و مشکلات زناشویی است.
افسردگی و اضطراب غالباً باهم همراه هستند، و بیماری یا درد مزمن و سوءمصرف مواد نیز میتوانند افسردگی را تشدید کنند. مهم نیست که بتوانید علتها را تشخیص دهید یا خیر، مهمترین نکته این است که به وجود مشکل پی ببرید، از کمک و پشتیبانی بهره بگیرید و راهکارهای مقابلهای را پیاده کنید تا بهبودی حاصل کنید.
عوامل خطر زیر میتوانند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهند:
تنهایی و انزوا: تنهایی و افسردگی رابطهای قوی دارند. فقدان حمایت اجتماعی میتواند خطر افسردگی را افزایش دهد و افسردگی نیز باعث انزوا میشود. داشتن دوستان یا خانواده برای گفتگو میتواند به حفظ دیدگاه و جلوگیری از مواجهه با مشکلات به تنهایی کمک کند.
سابقه خانوادگی افسردگی: برخی افراد ممکن است به طور ژنتیکی مستعد افسردگی باشند، اما هیچ ژن مشخصی برای افسردگی وجود ندارد. سبک زندگی، روابط و مهارتهای مقابلهای به اندازه ژنتیک اهمیت دارند.
ویژگیهای شخصیتی: ویژگیهای شخصیتی، چه ارثی باشند چه نتیجه تجربیات زندگی، میتوانند بر خطر افسردگی تأثیر بگذارند. نگرانی زیاد، دیدگاه منفی به زندگی، انتقاد شدید از خود و عزت نفس پایین میتوانند این خطر را افزایش دهند.
تروما یا سوءاستفاده در کودکی: استرسهای اولیه زندگی مانند آسیبهای دوران کودکی، سوء استفاده یا قلدری میتواند خطر ابتلا به مشکلات سلامتی آینده از جمله افسردگی را افزایش دهد.
سابقه مشکلات سلامت روان: اگر قبلاً با اضطراب، اختلالات خوردن یا اختلال استرس پس از سانحه مواجه بودهاید، احتمال ابتلای شما به افسردگی بیشتر میشود.
سوءمصرف مواد: اگر در معرض خطر افسردگی هستید، سوءمصرف الکل یا مواد مخدر میتواند وضعیت شما را بدتر کند. استفاده از مسکنهای افیونی نیز خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد.
سن و جنسیت: در سنین بالا، احتمال افسردگی افزایش مییابد که ممکن است به علت عواملی مانند انزوای اجتماعی یا بیماریهای مزمن باشد. همچنین، زنان تقریباً دو برابر بیشتر از مردان در معرض افسردگی قرار دارند. این تفاوت ممکن است به دلیل تغییرات هورمونی باشد، هرچند دلایل دقیقی مشخص نیست.
وقتی افسردگی را تجربه می کنید، ممکن است احساس کنید که در انتهای تونل هیچ نوری وجود ندارد. اما هر نوع افسردگی که تجربه می کنید، گزینه های درمانی در دسترس هستند.
هنگامی که افسردگی را تجربه می کنید، ممکن است حس کنید که در انتهای تونل هیچ نوری وجود ندارد. اما مهم است که بدانید هر نوع افسردگیای که تجربه میکنید، گزینههای متنوعی برای درمان وجود دارد. این گزینهها میتوانند شامل مشاوره، دارو، تغییرات سبک زندگی و درمانهای جایگزین باشند.
با پیگیری درمان مناسب و دریافت حمایت، میتوانید به مرور زمان وضعیت روحی خود را بهبود بخشید و دوباره امید و انرژی را به زندگی خود بازگردانید.