در دوران کودکی، نحوه ارتباط با گروه همسالان معمولاً توسط والدین تنظیم می شود. اما با فرا رسیدن دوران نوجوانی و جوانی، این قبیل نظارت های والدین بسیار دشوار و گاهی غیرممکن می شود. از این مرحله به بعد، بسیاری از والدین دائماً خود را در حاشیه زندگی اجتماعی فرزندشان می یابند زیرا همراهی فرزندان آن ها با دوستان خود به مهم ترین کانون زندگی اجتماعی آن ها تبدیل می شود. جمله «با رفیق هایم از پدر و مادرم راحت ترم» پیامی است که در این مرحله از سوی برخی نوجوانان ارسال می شود و در نقطه مقابل، برخی والدین که در این رقابت خود را بازنده می یابند، شکایت می کنند که او دیگر برای ما اهمیتی قایل نیست.
برخی والدین معتقدند مهمترین علت گرایش فرزندشان به اعتیاد وجود دوستان ناباب بوده است. اصولاً اعتیاد به مواد مخدر بازتاب یک سری نارسایی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که ارضا نشدن غرایز ثانویه مثل احتیاج به محبت، دوستی، امنیت، احترام و معاشرت به ایجاد فشارهایی منجر می شود که عده ای برای برطرف کردن آن ها از مواد اعتیاد آور و روانگردان استفاده می کنند.
در دوره نوجوانی یعنی از ۱۱ تا ۲۰ سالگی و خصوصاً اواسط و اواخر این دوره از زندگی، همسالان نقش ویژه ای در شکل گیری شخصیت نوجوان و برنامه ریزی برای آینده وی دارند. متأسفانه اگر این دوستان و همسالان عادت به مصرف مواد مخدر و روانگردان داشته باشند، می توانند موجب تسریع در معتاد شدن دوستانشان شوند. وجود دوستان ناباب در عین حال که از عوامل اجتماعی مؤثر در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر از جمله سیگار، الکل، حشیش و شیشه و اعتیاد به آن است ولی تنها عامل نیست و نیازمند عوامل و زمینه های دیگر نیز هست.
دوره نوجوانی دارای ویژگی های مختلفی است و نوجوان در این مرحله بحرانی، خود را در آستانه ورود به دنیای پیچیده بزرگسالی می بیند و عدم درک صحیح نوجوانان توسط والدین و عدم اعتماد به آنان به تشدید بحران نوجوانی و ناسازگاری های دوران بلوغ و نوجوانی منجر می شود. اگر خانواده کانون مناسبی برای زندگی نباشد، نوجوان سعی می کند اوقات خود را در خارج از محیط منزل بگذارند و در نتیجه شانس بیشتری برای ارتباط با خلافکاران حرفه ای و توزیع کنندگان مواد مخدر که اکثرا از همسالان وی می باشند، پیدا می کند. در بررسی ویژگی های شخصیتی معتادان و مصاحبه با ایشان، اغلب آن ها در جمع دوستان، با کشیدن سیگار، به تدریج و بدون تفکر و از روی تقلید، اعتیاد را شروع می کنند.
والدین و به خصوص پدرها باید شرایط سنی فرزندشان را درک کنند و به آن ها اعتماد داشته باشند. از دوران کودکی باید دوستان فرزند خود و خانواده هایشان را بشناسند و اجازه دهند فرزندشان دوست یا دوستان خود را به منزل بیاورد و خودشان نیز با والدین دوست فرزند خود آشنا شده و آن ها را محک بزنند و در صورتی که ادامه این دوستی را به صلاح نمی دانند، آن را با دلیل و برهان به فرزندشان گوشزد کنند.
به کرات دیده شده که والدین، فرزندان خود را مجبور می کنند که بین خانواده و دوست، یک نفر را انتخاب کنند و چون فرزندان بالطبع و ظاهراً والدین خود را انتخاب می کنند، دوستی خود را به طور پنهانی ادامه می دهند که این امر موجب ایجاد اضطراب و افسردگی آن ها می شود. گاهی نیز والدین پا را فراتر گذاشته و از دوست فرزند خود می خواهند که این دوستی را به هم بزند و این یعنی تخریب شخصیت و تحقیر فرزند که به جدایی عاطفی بین والدین و فرزندان کمک می کند. بر همین اساس والدین باید برای مواقعی که فرزندشان نمی تواند یا مایل نیست به طور مستقیم نه بگوید، جایگزین هایی را به جای پاسخ منفی یا مستقیم به او یاد بدهند.