استفاده از مواد مخدر توسط یکی از اعضای خانواده نه تنها فرد معتاد بلکه کلیت نهادها را به مخاطره می افکند.
آنان خود را مستغرق امواج خشم، سرخوردگی، ترس و انزوا دیده و نمیتوانند از کسانی دل بکنند که در آن دست و پای دائم می زنند. با این حال عظمت این رویداد برای همه اعضاء یکسان نمی نماند و مخصوصاً مادران بیش از بقیه آهاد خانواده از درد جانکاه آن آسیب میبینند.
دست اندرکاران سیاست گذاری کنترل مواد مخدر، تحقیق در مورد اعتیاد به مواد مخدر و ارائه خدمات ترک آن عمدتاً از بیرون دستی بر این آتش دارند و فرق است میان دل و دامن سوخته در این عرصه، زیرا این جمله نیازهای معتاد را از خارج می بینند و در صدد درمانش بر می آیند ولیکن کسانی نظیر والدین در تجربه درمان عزیزشان حتی نمی توانند اعتیاد به مواد مخدر را جرم و جنایت تلقی کنند تا چه رسد که بخواهند در پی تنبیه وی نیز باشند.
در عین حال همین نگاه مهرآمیز اگر با دانش و مهارت همراه نشود ممکن است آن ها را مانند پسر یا دختر، مادر یا پدر و برادر یا خواهر معتاد شان دچار مشکلات و مخاطراتی نماید که حتی سلامت و تندرستی خودشان را نیز به خطر افکنده و نه تنها دیگر نتوانند معضل عزیزانشان را رفع کنند که حتی آسیبی جدید و پرهزینه نیز از این زاویه متوجه خانواده سازند.
این کوته بینی گاه سبب اختفای اعتیاد به مواد مخدر توسط عضو معتاد خانواده از سایر اعضاء شده و اصابت مضرات متعلق به خانواده از طریق مشکل مواد مخدر یکی از بستگان نزدیک را بسی بزرگ تر می سازد، زیرا عدم اطلاع و بیخبری مانع از آن می شود که امر مشهودی چنین دیده نشده یا تا حد زیادی آگاهانه و عامدانه برای دیدن انتخاب نشود.
مع هذا در انجام این کار نیز به بصیرت و مهارت و تدبیری است تا عواقب از دست رفتن یک عضو در اثر اعتیاد به مواد مخدر دامنگیر سایرین نشده و بتوان با آرامش و طمأنینه در راستای حل اعتیاد چنین عضوی گام برداشت این بدان معنی است که مثلاً کودکان در معرض بیماری اعتیاد توجه پدر و مادر را منحرف میکنند و اگر والدین نیز به غفلتشان به این امر یاری رسانند، بار تنش برای اعضای خانواده چنان سنگین میشود که اغلب به افسردگی و ناراحتی دچار شده و همین امر هم موجبات گرایش سایرین به مواد مخدر را فراهم آورد.
در این احوال حتی پویه اعتیاد به مصرف مواد مخدر پیچیدهتر شده و عادت به آن بر مشکلات ذیربط می افزاید.
اعضای خانواده آشکارا گرفتار فاجعه ای می شوند که تمام توجه و توان آنان را میگیرد و تنشی بی پایان را در مقابلشان رقم میزند در حالی که این مسئله ذهن و زندگی همه اعضای خانواده را کاملاً اشغال می کند و آنان اثرات اعتیاد را در تمام زندگی خود احساس میکنند، اما در نتیجه بی دانشی و کم مهارتی نه می توانند کمکی به ترک اعتیاد عضو معتاد کرده و نه خود را از گرداب معضلات نجات دهند.
اغلب سالیان متمادی طول می کشد تا اعضای خانواده از اعتیاد یکی از عزیزان شان با خبر شوند و آن را مشکلی شایسته حل بیابند و بنایراین باز هم گرایش خانواده متوجه رفع عاجل اعتیاد از این عضو است تا شناسایی زمینههای کشیده شدن وی به اعتیاد و مقابله ریشه ای با شرایطی که آن ها را چنین تحت تأثیر قرار داده است.
فرافکنی این مشکلات به کسانی یا چیزهایی غیر از معتادی عزیز مانند خواهر یا برادر و یا مادر و پدر باز هم مشکل راه حل نمیکند و تلاش میشود به این ترتیب تحت تأثیر قرار گرفتن آنان توجیه گردد.