اعتیاد به مواد مخدر پدر و مادر یا خواهر و برادر یا فرزندان میتواند کلیت روابط و فضای خانواده را دستخوش دگرگونی سازد و این جمله را با مشکلات و مصائب متنوعی مواجه نماید.
همین است که اطلاع اعضا از وابستگی به مواد اعتیاد آور یکی از همگنانشان چنان تکان دهنده است که بدواً درصدد نفی آن بر می آیند یا میکوشند دامن این عرصه مناسباتش را از هرگونه کوتاهی منتهی به چنین رفتاری بشویند.
مع هذا استرس شدید و پایدار تجربه شده توسط اعضای خانواده از این امر تا آن جا پیش می رود که جدا از هر معضل دیگر خصوصاً والدین را با عوارض جسمی و روانی عدیده و بسیار زیاد مواجه می سازد.
این خانوادهها معمولاً به تنهایی به مقابله با اعتیاد فرزندشان به مصرف مواد مخدر می پردازند، زیرا پوشاندن آن را چونان رازی سر به مهر برای حفظ آبرو و قرار نگرفتن در مظان اتهام کوتاهی در تربیت و تأمین ایشان فرض می دانند و این درحالی است که رازداری مزبور بر مصائب خانواده و پریشان احوالی عضو معتاد می افزاید و درمان آن را صعب تر می نماید.
مشکل اعتیاد یکی از اعضای خانواده به مواد مخدر ضمناً به اعمالی چون دزدی، خشونت و باری به هر جهت شدن رفتارها در خانه می کشد و به منزله مشکلات پایدار، فضای مصیبتزده چنین خانواده ای را مشکل تر می سازد.
مواجهه با اعتیاد به مواد مخدر یکی از اعضا و خصوصاً فرزندان عمدتاً با استفاده از دیدگاه و تجربه پدر و مادر و به ویژه مادر در همین نقش نسبت به فرزندان یا در نقش همسری نسبت به شوهر معتاد صورت میپذیرد که علیرغم دلسوزی بسیار اما در نتیجه بی اطلاعی و نا آگاهی کمتر کارساز می افتد و نتیجه مطلوب نمی دهد.
احتمال یاری گری برای رفع مشکل اعتیاد به مواد مخدر میتواند میان برادران و خواهران نیز شکل گیرد، اما قلت این امر ممکن است به این دلیل باشد که اثرات معتاد شدن یکی از ایشان بر سایر برادر و خواهرها مستقیم نیست و این در حالی است که پدر و مادر مستقیماً در نتیجه مواجهه با این وضعیت، استرس روانی و درد جسمانی را تجربه میکنند که نشان دهنده پریشانی ایشان در برخورد با این معضل و تلاش برای حل و فصلش یا سر کردن با این دغدغه به منزله مسئله ای حاشیه ای و رفع و رجوع مشکلات حاصله برای دیگر خواهران و برادران از این حیث تا حد تأمین مواد مخدر معتادشان برای آرام نشان دادن اوضاع است.
مع هذا توجه به پویایی تغییرات خانواده، ناراحتی خواهران و برادران و مواردی از این دست به کار اتخاذ تدابیر گروهی برای جلوگیری یا درمان اعتیاد یکی از اعضا و تحققش را به یاری چنین مشارکتی کارآمدتر می سازد.
این درست مانند تلاش خانواده هایی است که در آن ها خواهر یا برادری واجد بیماری های خاص، معلولیت و عقب ماندگی ذهنی هستند. اینان همچون خواهر و برادر معتاد، وقت و نیروی والدین را می گیرند و ایشان را از هیچ چیزی در راستای درمانشان دریغ ندارند و از چیزی برای نیل به سلامتی فرزند فرو گذار نمیکنند.
با این وجود تحمل وضعیت کودک بیمار آسانتر از خواهر و برادر معتاد است، زیرا حداقل این است که اینان با ننگ بیماری اعتیاد به مواد مخدر دست به گریبان نیستند و وضعیتشان خود خواسته نیست و بالقوه مایل به بهبودند و این در حالی است که عضو معتاد هم از ارزیابی دیگران شرم دارد و هم خود خواسته به اعتیاد به انواع مواد مخدر گردن نهاده و ممکن است مایل به ترک اعتیاد و درمان اعتیاد هم نباشد.