برخی والدین از اعتیاد فرزندشان با توجه به پیشینه ای که از او سراغ دارند، متعجب می شوند و هیچ ربطی بین این کار او با سایر بستگان نمی بینند. اگر چه بسیاری از خانواده ها در این مرحله با مشکلات واقعی عدیده ای برخورد می کنند، اما همچنان از محدود کردن شدید عضو معتاد نگرانند.
گاه خانواده ها به بیماری اعتیاد فرزند خود به واسطه تمایل به محافطت از او یا جلوگیری از سرزنش بقیه خانواده توسط مردم عادت می کنند. بدنامی اعتیاد به مواد مخدر بسیار فراگیر است و هر کس به طریقی از آن حتی به قیمت انتسابش به بد طینتی مردمان تن می زند.
چنین شرمی از نامقبولیت اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر است که کسب مهارت و دانش لازم خانوادگی در مواجهه با این معضل را مشکل می کند و مزمن بودن آن را تمهید می سازد. آنان هرگز با کسی در این مورد صحبت نمی کنند و از تفسیر غلط قرائن مبنی بر معتاد نبودن فرزندشان استقبال می کنند و حتی انگار معتاد هم آخرین کسی است که از اعتیادش باخبر می شود. این شرم و خجالت می تواند خانواده را به انزوا و تعمیق پریشان حالی کشاند.
اختلال عملکرد خانواده در ارتباط با مواد مخدر گاه به سرقت از پول و جواهرات و کش رفتن اثاثیه خانه برای فروش و تهیه مواد مخدر توسط عضو معتادش می کشد. حتی گاهی پسر مثلاً معتاد با مادرش برای گرفتن جواهراتش یا با پدرش جهت بالا کشیدن مواجب بازنشستگی اش جهت فروش و تأمین پول مواد مخدر گلاویز می شود و ایشان را به قرض کردن وا می دارد و امتناع آن ها علاوه بر دشنام و ناسزاگویی و رفتار تحقیر آمیز چنین فرزندی به ایشان می تواند تا داد و بیداد کردن و ضرب و جرح و قتل احتمالی شان نیز پیش رفت.
ناراحتی اما در آن است که این باج خواهی را حد و مرزی نیست و بلکه والدین می دانند با این کار نیاز دلبندشان به مواد مخدر را دامن می زنند. هزینه این رفتار در تخریب روابط خانوادگی به واسطه از دست دادن اعتماد و احترام بسی بیش از اتلاف منابع مالی است. این بدان معنی است که هیچ چیز ارزشمندی چون محبت در روابط خانوادگی باقی نمانده و تنها پول، ارزشمند است.
والدین هم گاه برای حفظ همین حداقل روابط به تأمین هزینه اعتیاد فرزندشان رضایت می دهند و فقط می خواهند از آسیب ندیدن عزیزشان مطمئن شوند و عضو معتاد هم از این غم و اندوه سوء استفاده کرده و از رفتارش پشیمان نشده یا شرم نمی کند.
پدر و مادرها حتی نمی توانند به پلیس از دست فرزندشان شکایت برند، زیرا آن را تحقیرآمیز و شرم آور می انگارند. از دست رفتن اعتماد به فرزند معتاد با مخفی کردن پول و جواهرات و اثاثیه توسط سایر اعضای خانواده توأم می شود و روال بدی از نظارت و درگیری و عصبانیت را بنا می گذارد و جملگی را به هم مشکوک می کند. آرامش و فراغت بر این سیاق از کنج خانه و خانواده رخت برمی بندد زیرا در این فضای ناامن دیگر کسی به کسی اعتماد ندارد و خانه منبع اضطراب می شود.