اعتیاد به مواد مخدر افراد مبتلا را در معرض خطر عوارض بالقوه ویرانگر اجتماعی، شغلی و پزشکی قرار می دهد. اثرات وابستگی شیمیایی بر خانواده ها شامل افزایش خطر خشونت خانگی است. افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر نیز در مقایسه با افرادی که معتاد به مواد مخدر نیستند، احتمال پیدا کردن و حفظ شغل بسیار کمتری دارند. فرزندان والدین مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر در معرض خطر بیشتری برای اختلال در عملکرد اجتماعی، آموزشی و سلامتی و همچنین در معرض خطر بیشتری برای مصرف مواد مخدر قرار دارند.
علاوه بر بسیاری از عوارض مخرب اجتماعی و شغلی اعتیاد به مواد مخدر، عوارض پزشکی بالقوه بسیاری نیز وجود دارد. از ایست تنفسی مرتبط با مصرف بیش از حد هروئین یا آرام بخش گرفته تا حمله قلبی یا سکته مغزی ناشی از مسمومیت با کوکائین یا آمفتامین، مرگ یکی از عوارض احتمالی اختلال مصرف مواد مخدر است. افرادی که به مواد مخدر وابسته هستند نیز در برابر ابتلا به شرایط پزشکی مداوم آسیب پذیر هستند. نارسایی کبد یا قلب و پانکراتیت مرتبط با اعتیاد به الکل و آسیب مغزی مرتبط با اعتیاد به الکل یا مواد استنشاقی تنها دو نمونه از این قبیل هستند.
در صورت درمان، پیش آگهی اعتیاد به الکل و سایر اختلالات مصرف مواد مخدر بهبود می یابد، اما بدون چالش نیست. دوره های بهبودی (پرهیز از مصرف مواد مخدر) و عود مشخصه بهبودی از وابستگی به مواد مخدر است.
تعدادی از رویکردهای مختلف پیشگیری در کاهش خطر اختلال مصرف مواد مخدر مؤثر است. تغییرات سبک زندگی، مانند افزایش فعالیت بدنی و استفاده از استرس های دیگر، تکنیک های کاهش، کمک به پیشگیری از اختلال مصرف مواد مخدر در نوجوانان. برنامه هایی که رسمی تر هستند نیز مفید هستند. برای مثال، برنامه پرورش کودکان سالم، که شامل مداخلاتی برای معلمان، والدین و دانشآموزان است، به پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر در دانش آموزان در زمانی که این برنامه به مدت هجده ماه یا بیشتر ادامه دارد، کمک میکند.
طراحی برنامه های پیشگیری مبتنی بر تحقیق برای برآوردن نیازهای خاص کودکان بر اساس سن و نقاط قوت و چالش های خاص جامعه به موفقیت این برنامه ها کمک می کند. رواج دسترسی آسان تر به فناوری منجر به توسعه برنامه های پیشگیری مبتنی بر رایانه شد. چنین برنامههایی در مقایسه با برنامههای پیشگیری سنتیتر و همچنین تعداد افراد بیشتری که از طریق فناوری قابل دسترسی هستند، بسیار امیدوارکننده هستند.
تمرکز بر نقش فرد معتاد در خانواده، زمانی که آن فرد کودک یا نوجوان باشد، مهمتر میشود، با توجه به این که افراد زیر سن قانونی تقریباً در هر موردی در چارچوب خانواده قرار میگیرند. درمان وابستگی به مواد مخدر برای کودکان و نوجوانان با تأثیر داروها بر مغز در حال رشد و همچنین معتادان جوان تر از درمان بزرگسالان متفاوت است. در مقایسه با معتادانی که ممکن است آن بخش از زندگی خود را قبل از ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر تکمیل کرده باشند، تمایل دارند تا برای تکمیل تحصیلات خود و دستیابی به آموزش عالی یا آموزش شغلی به کمک نیاز داشته باشند.
به نظر می رسد که گزینه های درمانی برای تشخیص دوگانه زمانی که مدیریت اختلال روانی فرد جدا از مراقبت از وابستگی شیمیایی او باشد، کمتر مؤثر است. رویکردهای درمانی تلفیقی که شامل مداخلات برای هر دو اختلال می شود موفق تر است. گنجاندن ارزیابی، مدیریت پرونده فشرده، مداخلات انگیزشی، مداخلات رفتاری، درمان خانواده، و همچنین خدمات مسکن، توانبخشی و مدیریت دارو این مداخلات را بهبود می بخشد.