اصطلاحات «تشخیص دوگانه» و «اختلالات دوگانه» برای وضعیتی به کار میروند که فرد همزمان دچار اختلال مصرف مواد (SUD) و یک اختلال روانی مانند اضطراب، افسردگی بالینی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، وسواس فکری عملی (OCD)، اختلال دوقطبی و غیره باشد.
اعتیاد به مواد مخدر یا الکل و دیگر اختلالات سلامت روان اغلب به دلایل مختلفی به یکدیگر مرتبط هستند. زمانی که فردی به یکی از این اختلالات مبتلا میشود، احتمال بیشتری برای ابتلا به دیگری دارد.
اعتیاد و اختلالات روانی همزمان معمولاً کمتر مورد تشخیص قرار میگیرند و اگر هر دو جنبه از وضعیت بیمار درمان نشود، بهبودی را دشوار میکند. به همین دلیل، مهم است که افراد با اصول تشخیص دوگانه آشنا باشند و بتوانند این مسائل را در زندگی خود تشخیص دهند و اگر فکر میکنند که ممکن است دچار این مشکلات باشند، باید از متخصصین کمک بگیرند.
چندین علامت و نشانه وجود دارد که ممکن است نشاندهنده این باشد که شما یا فردی در زندگیتان همزمان با یک اختلال روانی و یا اختلال مصرف مواد دست و پنجه نرم میکنید. با این حال، تنها یک پزشک متخصص قادر به تشخیص درست این شرایط و تدوین یک برنامه درمانی مؤثر است.
اگر مشکوک هستید که به نوعی اختلال روانی، اعتیاد به مواد مخدر، یا دیگر علائم احساسی، ذهنی یا رفتاری مبتلا هستید، لطفاً هر چه زودتر با یک متخصص سلامت که به او اعتماد دارید، مشورت کنید. برخی از علائم هشداردهنده که ممکن است نشاندهنده اختلالات دوگانه باشند، عبارتنداز:
اشکال شدیدتر از اختلال مصرف: اختلالات مصرف مواد بسته به علائمی که فرد تجربه میکند به سه درجه خفیف، متوسط و شدید تقسیم میشوند. این علائم براساس 11 معیار از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم، به طور خلاصه شامل موارد زیر است:
بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، کسانی که یک علامت دارند در معرض خطر ابتلا به اختلال مصرف مواد هستند. دو یا سه علامت نشاندهنده اختلال مصرف مواد خفیف، چهار یا پنج علامت اختلال مصرف مواد متوسط و شش یا بیشتر علامت نوع شدید، یعنی اعتیاد کامل، است. افراد با اختلال مصرف مواد شدیدتر به دلیل عوامل روانشناختی قابل توجه، بیشتر در معرض خطر بیماریهای روانی جدی قرار دارند.
تجربه تروما در گذشته: بخشی از ارتباط نزدیک بین اختلالات مصرف مواد و بیماریهای روانی ناشی از عوامل مشترک خطر، مانند تجربه تروما، به ویژه در دوران کودکی است. این تجربیات، که اغلب به عنوان تجارب نامطلوب دوران کودکی (ACEs) شناخته میشوند، تأثیرات طولانیمدتی بر سلامت جسمی، روانی و رفاه فرد دارند. برخی از مثالها عبارتنداز:
تجارب نامطلوب دوران کودکی ممکن است بهعنوان یک رویداد واحد، مجموعهای از رویدادها یا به صورت طولانیمدت رخ دهند. افرادی که ACEهای شدید را تجربه کردهاند، به مشکلات روانی، عاطفی و رفتاری طولانیمدت مانند افزایش نرخ بیماریهای روانی، سوءمصرف مواد، خشونت خانگی و فعالیتهای مجرمانه دچار میشوند.
استفاده از مواد مخدر یا الکل برای جلوگیری از سایر احساسات منفی: بسیاری از مردم بعد از تجربه اثرات لذتبخش مواد مخدر یا الکل رابطه ناسالمی با آنها پیدا میکنند. برخی افراد برای فرار از احساسات منفی از مواد مخدر یا الکل استفاده میکنند که به عنوان خوددرمانی شناخته میشود.
این مصرف مواد میتواند نشاندهنده مشکلات عمیقتری باشد. اگر برای فرار از احساسات منفی به مصرف مواد رو میآورید، درمان میتواند به شما کمک کند بدون وابستگی به مواد با این احساسات مقابله کنید.
سابقه خانوادگی سوءمصرف مواد و بیماری روانی به طور همزمان: ژنتیک نقش بزرگی در حساسیت به اختلالات روانی و رفتاری دارد و ممکن است بین 40 تا 60 درصد از خطر ابتلا به این اختلالات را تشکیل دهد. افرادی که خانوادهای با سابقه سوءمصرف مواد و بیثباتی ذهنی دارند، بیشتر در معرض این مشکلات هستند. اما با برداشتن گامهای پیشگیرانه، میتوان این خطرات را کاهش داد و استراتژیهایی برای جلوگیری از مشکلات آینده ایجاد کرد.
تجربه درمان ناموفق در گذشته: اگر در گذشته برنامه درمانی را شروع کردهاید اما نتوانستهاید آن را تکمیل کنید، یا پس از تکمیل درمان بازگشت به وضعیت قبلی داشتهاید، ممکن است نشاندهنده یک اختلال همزمان باشد که نیاز به درمان و حمایت بیشتر دارد. حتی مشکلات خفیف سلامت روان درمان نشده میتوانند اثرات منفی زیادی بر زندگی فرد داشته باشند و بهبودی بلندمدت از اعتیاد را دشوار کنند، به طور مثال:
اگر این شرایط کنترل نشوند، می توانند روند بهبودی فرد را از اعتیاد به مواد مخدر یا الکل مختل کنند. با این حال، از طریق درمان تشخیص دوگانه، بسیاری از افراد مبتلا به اعتیاد و اختلالات همزمان، بهبودی موفق و طولانی مدت را جشن می گیرند.
مصرف همزمان مواد و اختلالات سلامت روان به همان اندازه متنوع و منحصر به فرد است که افرادی که این شرایط را تجربه میکنند. بنابراین، برنامههای درمانی تشخیص دوگانه باید مراقبت و حمایت فردی متناسب با هر بیمار را ارائه دهند.
مراقبتهای تشخیص دوگانه میتوانند در محیطهای مختلف مراقبتی مانند مراکز بستری، برنامههای تثبیت، مراکز درمانی مسکونی و برنامههای درمان سرپایی ارائه شوند. در هر مورد، ارائهدهندگان آموزشدیده بهطور نزدیک با مراجعین همکاری میکنند تا وضعیت آنها را درک کرده و برنامه درمانی مناسبی برای هر دو مشکل به طور همزمان تدوین کنند.
درمان اغلب شامل ترکیبی از دارو و مشاوره است و همچنین مراقبتهای پس از درمان به طور طولانی مدت هماهنگ میشوند تا اطمینان حاصل شود که بیمار میتواند با دریافت مراقبت و حمایت لازم، مدیریت طولانی مدت خود را ادامه دهد.