در شرطی سازی کنشگر یادگیری حاصل پیامدهای منفی و مثبت رفتار قلمداد می شود. مصرف مواد مخدر بعد از انجام یک رفتار خاص، حکم تقویت کننده ای را به خود می گیرد که منجر به افزایش و تکرار آن رفتار می شود. همین طور رفتارها و اشیاء مرتبط با مصرف مواد مخدر در اثر همراهی مکرر و با تقویت کننده اولیه (مواد مخدر) به تقویت کننده ثانویه تبدیل می شود. در یادگیری مشاهده ای به وسیله مشاهده دیگران و توجه به پیامدهایی که از انجام رفتار مشخصی عاید آنان می شود، به وقوع می پیوندد. طبق این دیدگاه، وابستگی به مواد مخدر، الگویی از رفتار اکتسابی است که غالباً از طریق الگوبرداری پدید آمده و به وسیله پیامدهای متنوع مربوط به مواد مخدر تقویت می شود.
در دیدگاه شناختی بر نقش باورها و عقاید در اعتیاد تأکید می گردد. این دیدگاه بر فرض اساسی استوار است. یکی، اساسی ترین دلیل فرد خصوصاً نوجوان برای مصرف مواد مخدر، انتظارات و برداشت های او درباره مواد مخدر است و دومی، سایر عوامل نظیر صفات شخصیتی نوجوانان یا ارتباط با همسالانی که ماده مخدر مصرف می نمایند، بر شناخت ها، ارزیابی ها و تصمیم گیری های نوجوانان درباره مواد مخدر تأثیر می گذارند. در این بین به عواملی هم چون نقش باورها و انتظارات، مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله، شیوه های مقابله، منبع کنترل و کارآمدی شخصی، رویکرد زیستی مطالعات چندی به عوامل فیزیولوژیکی به ارث رسیده، در ارتباط با عملکرد نظام عصبی در ارتباط با آسیب پذیری فزاینده در برابر رشد سوء مصرف مواد مخدر و الکل اشاره نموده اند.
اگر چه سهم نسبی این عوامل ارثی ویژه در افزایش خطر هنوز کاملاً مشخص نیست، ولی شاخص های عصبی و فیزیولوژیکی بالقوه ای در مورد این آسیب پذیری پیشنهاد شده که شامل تفاوت در تلوتلو خوردن بدنی، احساسات ذهنی مسمومیت و پاسخ فیزیولوژیکی فزاینده، به اتانول یا مواد فعال دیگر در مواد مخدر مختلف می شود. عملکرد عصبی، فیزیولوژیکی نیز به عنوان یک عامل خطر مورد بررسی قرار گرفته است. جنبه هایی از عملکرد عصبی، فیزیولوژیکی توارث پذیر هستند و چنین گفته می شود که نقایص شناختی معین، میان کودکان افراد الکلیک ممکن است در خطر ابتلا به الکلیسم و دیگر اختلال های سوء مصرف مواد مخدر نقش داشته باشد.
محققان چندی پی برده اند که احتمال نظام عصبی مرکزی نظیر عملکرد شناختی مختلف و اختلال الکتروفیزیولوژیکی در میان افراد تحت تأثیر اختلال سوء مصرف مواد مخدر قرار می گیرد. اختلال عملکرد مغزی همراه با ناهنجاری های ساختاری نیز در میان افراد الکلیک مزمن گزارش شده است. حوزه های عملکرد شناختی مختل شامل حافظه، فراخنای توجه، مهارت های بینایی و فضایی، تفکر انتزاعی و استدلال کلامی است. بین علائم شدید وابستگی به الکل و عملکرد ضعیف شناختی در آزمون ها در میان افراد الکلیک، رابطه مستقیم را گزارش نموده اند. اختلالات الکتروآنتالوگرافیک و پتانسیل وابسته به رویداد در میان افراد الکلیک در مقایسه با افراد غیر الکلیک نیز گزارش شده است.