ابتدا به بررسی نظریه تعامل گرایی در خانواده پرداخته می شود، سپس در مورد دیدگاه تعامل گرایی به طور کلی بحث می شود. دل بستگی عاطفی به والدین، یادگیری اجتماعی و ویژگی های درون فردی نوجوانان، مستقیماً بر مصرف مواد مخدر اثر می گذارد. اساس نظریه تعامل خانواده، ارتباط و پیوند قوی عاطفی میان والدین و کودک، خصوصاً ارتباط مادر با کودک است. بر اساس این نظریه، دل بستگی میان والد و کودک چهار علت و سه پیامد دارد.
در این دیدگاه والدینی که ارزش های مشخصی ندارند و کمتر ابراز محبت و مهربانی می کنند یا مادرانی که آرامش روانی ندارند و کنترل کمی بر کودکانشان دارند، فرزندانی پرورش می دهند که در دوره نوجوانی در معرض مشکلات متعددی قرار می گیرند. از جمله این مشکلات می توان به ارتباط با همسالان مصرف کننده مواد مخدر و در نهایت مصرف مواد مخدر، الکل و دخانیات اشاره نمود. همچنین این نظریه بر تأثیر برخی ویژگی های بین فردی در مصرف مواد مخدر تأکید دارد. این ویژگی ها عبارتند از بی علاقگی و عدم توجه به پیشرفت، یکپارچگی ضعیف من یا نیرومندی فرامن، افسردگی، حرمت نفس پایین، پرخاشگری، نافرمانی و عدم تبعیت، هیجان طلبی و ناتوانی در کنترل تکانه ها. در دیدگاه تعامل گرایی چگونگی و علت منحرف تلقی شدن که افراد و گروه ها مورد بررسی قرار می گیرد و تأثیرات چنین چهره ای از آنان بر رفتار آینده شان مورد توجه قرار می دهد. این دیدگاه صاحب نظران گوناگونی دارد.
انحراف، کیفیت عملی نیست که شخص مرتکب می شود، بلکه نتیجه ای از کاربرد قانون و مجوزهایی است که بر علیه یک مجرم اعمال می شود. فرد منحرف کسی است که برچسب انحراف به او زده شده است. رفتار انحرافی رفتاری است که مردم به آن چنین برچسبی می زنند. یک برچسب معمولاً فرد را به عنوان شخصی خاص توصیف می کند، زیرا برچسب معنی خنثی ندارد بلکه دربردارنده ارزیابی از فردی است که به او برچسب زده شده است. این برچسب معمولاً یک عامل مسلط محسوب می شود و دیگران بر اساس این برچسب با وی تعامل می نمایند چون تصویری که فرد از خود دارد معمولاً از واکنش دیگران نسبت به وی مشتق می شود. ممکن است وی خود را همان طوری بپندارد که به وی برچسب زده شده است.
لذا این امر ممکن است هویت فرد منحرف را بر وی غالب کند و بر روابط اجتماعی، خانوادگی و شغلی وی اثر منفی بگذارد و از سویی برخورد های قانونی با منحرفان نیز می تواند مانعی باشد برای این که وی به شیوه معمول، زندگی خود را ادامه دهد. انحراف فرد وقتی بیشتر تثبیت می شود که فرد از گروه های اجتماعی نظیر خانواده و محیط کار و ... بگسلد و در گروه های سازمان یافته ای از منحرفان پذیرفته شود و هویت انحرافی خود را تأیید کرده و بپذیرد. افرادی که از موقعیت مشابهی نظیر فرد منحرف برخوردارند، از او حمایت نمایند و آن گاه در داخل این گروه یک خرده فرهنگ انحرافی به وجود بیاید.