درصورتیکه دوره سمزدایی الکل تکمیل شود و بیمار جزو آن ده تا پانزده درصد افراد الکلی دچار یک اختلال خلقی مستقل، اسکیزوفرنی یا اختلال اضطرابی نباشد، شواهد موجود، تجویز داروهای روانگردان را برای درمان الکلیسم تائید نمیکنند.
در موارد بیخوابی و اضطراب طولانی در واکنش به استرسهای زندگی و پرهیز طولانی مدت، باید از روشهای تغییر رفتار و اطمینان بخشی استفاده شود. داروهایی که برای این موارد تجویز میشوند (از جمله بنزودیازپین ها) احتمالاً اثراتشان پیش از برطرف شدن بیخوابی از بین میرود بنابراین بیمار ممکن است دوز دارو را افزایش داده و دچار مشکلات بعدی آن شود.
به همین ترتیب افسردگی و نوسانات خلق ممکن است در چندین ماه در حدی خفیف ادامه یابد. اما کار آزمایی های بالینی کنترل شده نشان دادهاند که تجویز داروهای ضد افسردگی یا لیتیوم در درمان شخص الکلی معمولی که دچار اختلال روانی مستقل یا طولانی مدت نیست اثری ندارد.
اختلال خلق قبل از ظهور اثرات داروها برطرف میشود و بیمارانی که ضمن دریافت دارو مشروب خواری را از سر میگیرند با خطرات بالقوه مهمی مواجه میشوند با توجه به این شواهدی برای مؤثر بودن داروها در این حالات وجود ندارد، خطرات تجویز معمول این داروها بیش از مزایای احتمالی آنها است. دی سولفیرام به میزان دویست و پنجاه میلیگرم روزانه پیش از پایان مرحله نخست فشرده بازپروری سرپایی یا ترخیص بیمار از بیمارستان تجویز میشود.
هدف از دارو درمانی این است که بیمار در شرایطی قرار گیرد که مصرف الکل سبب واکنشهای ناخوشایند جسمی از جمله تهوع، استفراغ و احساس سوزش در صورت و معده شود. متأسفانه دادههای چندانی برای اثبات برتری دی سولفیرام بر دارونما موجود نیست احتمالاً علت این امر این است که اکثر بیماران وقتی مشروب خوری را از سر میگیرند مصرف دی سولفیرام را قطع میکنند.
بسیاری از بالینگران به طور معمول دارو برای ترک الکل تجویز نمیکنند که دلیل آن تا حدودی مربوط به شناسایی خطرات با مصرف خود داروها است. نوسان خلق، موارد نادر سایکوز (روانپریشی)، احتمال افزایش نوروپاتی های محیطی، وقوع نسبتاً نادر سایر نوروپاتی های مهم و احتمال بروز هپاتیت کشنده. علاوه بر این در بیماران دچار بیماری قلبی، ترومبوز مغزی، دیابت و شمار دیگری از سایر اختلالات، دی سولفیرام نباید تجویز شود زیرا در این گونه بیماران واکنش ناشی از دی سولفیرام نسبت به الکل ممکن است کشنده باشد.
دو مداخله دارویی امیدوارکننده دیگر اخیراً مورد مطالعه قرار گرفتهاند. مداخله اول مربوط به تجویز آنتاگونیستی به نام نالترکسون است که دست کم از لحاظ نظری تصور می شود سبب کاهش میل به مصرف الکل و تخفیف اثرات پاداش دهنده مشروب خوری میشود. در هر حال دو پژوهش نسبتاً کوچک و کوتاه مدت در مورد تجویز روزانه پنجاه میلیگرم از این دارو نتایج امیدوارکنندهای در برداشته است.
داروی دومی که مورد توجه واقع شده است آکامپروسیت است که در اروپا بر روی بیش از پنج هزار بیمار مرتبط با الکل آزمایش شده است. داروی مزبور وقتی با دوز تقریبی دو هزار میلیگرم در روز همراه با برنامههای درمان رفتاری و روان شناختی الکلیسم تجویزشده است ده تا بیست درصد بیش از دارونما با نتایج مثبت همراه بوده است. مکانیسم اثر آکامپروسیت مشخص نیست اما ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر روی گیرندههای گابا اثر کند که این امر سبب تغییر تحمل یا وابستگی جسمی به الکل میشود.
داروی دیگری که در درمان الکلیسم با نتایج امیدوارکنندهای همراه بوده است داروی ضد اضطراب غیر بنزودیازپینی بوسپیرون است، هر چند اثرات این دارو در بازپروری الکل در مطالعات مختلف یکسان گزارش نشده است. بر اساس شواهد موجود داروهای ضد افسردگی نظیر مهارکنندههای اختصاصی باز جذب سروتونین لیتیوم یا داروهای آنتی سایکوتیک اثرات چشمگیری در درمان الکلیسم ندارند.