اسکیزوفرنیا

اسکیزوفرنیا
اسکیزوفرنیا (شیزوفرنی) یا روان گسیختگی یک اختلال روانی است که در آن بیمار دچار توهمات مغزی شده و در درک واقعیت ناتوان است. این بیماری یکی از وخیم ترین بیماری های روانی است و بیمار مبتلا قادر به تشخیص میان خیال و واقعیت نیست. علائم اصلی این بیماری توهم و هذیان است.

اغلب بیمارانی که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا هستند از بیماری خود آگاهی ندارند و معمولاً درمان این بیماری امری دشوار و زمانبر است. این بیماری در هر سنی می تواند به سراغ فرد بیاید ولی شایع ترین سن ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی بین 15 سالگی تا 30 سالگی است.

برای درمان این بیماری، بیمار می بایست حتماً به روانپزشک مراجعه کرده و تحت مراقبت های مختلف دارویی و مشاوره ای قرار گیرد. این بیماری می تواند در برخی موارد خطرناک باشد زیرا فرد بیمار کنترل فعالیت های هیجانی، رفتاری و فکری خود را از دست داده و اشتغالات ذهنی جدیدی او را وادار به گوشه گیری و انجام رفتارهای غیرعادی می کند.

علل بیماری اسکیزوفرنیا

بر اساس فرضیه عصبی رشدی اسکیزوفرنی عوامل سبب شناسی و بیماری زایی پیش از شروع رسمی بیماری و در خلال بارداری آغاز شده و رشد بهنجار را به هم می زند. این تغییرات اولیه ظریف در برخی نورون ها، سلول های گلیا و مدارها سبب آسیب پذیری فرد نسبت به عوامل رشدی بعدی شده و نهایتاً منجربه کژکاری خواهد شد.

بدیهی است که اسکیزوفرنیا یک اختلال چند عاملی است و هم عوامل محیطی و هم عوامل ژنتیکی در بروز آن نقش دارند. در مطالعات بالینی با استفاده از خطرسنجی، برخی عوامل مرتبط شناسایی شده اند از جمله عوارض بدو تولد و پیش از تولد (هیپوکسی، عفونت، مواجه با مواد سمی یا مواد)، سابقه خانوادگی، بدشکلی بدن به خصوص ساختمانهای با منشاء ستیغ عصبی و وجود نقایص پیش مرضی در کارکردهای شناختی، حرکتی و اجتماعی.

این عوامل خطر ممکن است بر فرآیندهای جاری رشد نظیر تولید وابسته به تجربه اکسون و دندریت، مرگ برنامه ریزی شده سلول، میلینیزه شدن و هرس سیناپسی تاثیر بگذارند. یک مدل جالب حیوانی با استفاده از پنومونی ناشی از آنفولانزای انسانی در موش باردار نشان می دهد که پاسخ سیتوکین التهابی در مادر ممکن است مستقیماً بر رشد مغز جنین اثر بگذارد بدون اینکه شواهدی از وجود ویروس در جنین یا جفت وجود داشته باشد.

در مطالعات تصویر برداری عصبی و آسیب شناسی، ناهنجاری های ساختمانی در زمان تضاهر بیماری شناسایی شده است از جمله کوچکی قشر جلوپیشانی و هیپوکامپ و بزرگی بطن ها، که حاکی از رشد نابهنجار است. در افرادی که ابتلای شدید تری دارند تعداد بیشتری از مناطق درگیر شده و تغییرات بزرگترند.

در برخی موارد با گذشت زمان بزرگ شدن بطن و آتروفی ماده خاکستری قشر افزایش می یابد. این تغییرات مستمر پیش رونده باید ما را به بازنگری نقش بلقوه اضمحلال فعال در اسکیزوفرنیا، چه ناشی از خود بیماری و چه ناشی از پیامدهای آن نظیر استرس یا درمان دارویی، سوق دهد. اما نشانه های کلاسیک اضمحلال عصبی همراه با سلول های التهابی وجود ندارد.

شیزوفرنی

تصویر برداری عصبی ساختاری موید این نتیجه است که هیپوکامپ در اسکیزوفرنیا به میزان قابل توجهی کوچک تر است و شاید تا 5% کوچک تر باشد. از ریخت شناسی مغز برای ارزیابی عوامل سببی ژنتیکی و محیطی استفاده شده است. مقایسه همگامی دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی از نظر ابتلا به اسکیزوفرنیا موید نقش هر دو عامل است. در دوقلوهای یک تخمکی فقط 40 تا 50% هر دوقلو مبتلا میشوند که نشان می دهد که سرشت زنتیکی به تنهایی به معنای ابتلا به بیماری نیست و محیط جنینی نیز نقش دارد.

مطالعات تصویربرداری عصبی، دارویی و آسیب شناسی نشان می دهد که برخی عوامل ژنتیکی زمینه استعداد ابتلا و تهاجمات ثانویه نظیر ضربه تولد یا عفونت ویروسی قبل از تولد نقش دارند. این مدل با یافته های مطالعات تصویر برداری مطابقت دارد که نشان می دهند حجم هیپوکامپت هم در دوقلوهای یک تخمکی مبتلا و هم در قل غیر مبتلا کاهش یافته است. همچنین در افراد سالمی که از لحاظ ژنتیکی در خطرند حجم هیپوکامپ کاهش یافته و بسیار شبیه پروباندهای مبتلاست تا افراد کنترل سالم.

بنابراین کاهش حجم هیپوکامپ، تشخیص گذار اسکیزوفرنیا نیست اما ممکن است یک نشانگر زیستی از آسیب پذیری ژنتیکی باشد. در نظر داشتن نقشی برای تنظیم کننده های تغییر یافته رشدی در ایجاد هیپوکامپ کوچکتر دور از ذهن نیست که این به نوبه خود ظرفیت کارکردی را محدود می کند. یک هیپوکامپ کوچکتر ممکن است حاصل تفاوت های ظریفی در سطوح عوامل رونویسی نظیر NeroD، Math1 یا Lhx، پیام دهی به وسیله Wnt3a به واسطه پایین دستی Lef1 یا کنترل تکثیری به واسطه bFGF (عوامل مزبور اعضای خانواده ای هستند که سطوح بیان متفاوتی در نمونه های مغزی اسکیزوفرنیا نشان می دهند). این محدودیت های ژنتیکی ممکن است فقط به دنبال سایر چالش های رشدی نظیر عفونت های حاملگی، عوامل استرس زا یا مواجه با عوامل سمی تظاهر کنند.

نقش مصرف مواد مخدر در اسکیزوفرنیا

برخی از مواد مخدر در رشد و پیشرفت بیماری اسکیزوفرنیا تاثیر دارند. مواد مخدری مانند ماری جوانا، حشیش، کوکائین، آمفتامین، ال اس دی نقش بسیار پر رنگی در این بیماری دارند. تقریباً نیمی از افراد مبتلا به این بیماری سوء مصرف مواد و الکل دارند. مصرف حشیش و ماری جوانا می تواند باعث رشد و تشدید بیماری اسکیزوفرنی شود.

هنوز مکان دقیق آسیب اسکیزوفرنیا مشخص نیست اما ممکن است شامل هیپوکامپ، قشر اینتورینال، قشر سینگولیت (حلقوی)، تالاموس و بخش داخلی لوب گیجگاهی باشد. علی رغم کاهش حجم در مناطق اختصاصی تلاش برای تعیین تغییر در تعداد سلول ها را اندازه نگرفته اند بلکه فقط تراکم ناحیه ای سلول را سنجیده اند. بدون سنجش حجم کلی ناحیه، مقیاس های تراکم سلول به تنهایی در آشکار سازی اندازه سلول های جمعیت مربوط محدودیت دارند. اکثر مطالعات تغییری در تراکم سلولی مناطق مختلف نشان نداده اند.

یک مطالعه واحد به نحو موفقیت آمیزی تعداد کل سلول ها در هیپوکامپ را بررسی کرده و نشان داده که تراکم نورون ها طبیعی است و حجم در نیمکره چپ 5% و در نیمکره راست 2% کاهش یافته و تعداد کل سلول ها تغییر معناداری را نشان نمی دهند.

برخلاف تعداد کل نورون ها، استفاده از نشانگرهای اختصاصی نوع سلول های نورونی در بسیاری از مطالعات کاهش تراکم نورون های بینایی غیر هرمی گابا در قشر مخ و هیپوکامپ را نشان داده است. نورون های بینابینی بیان کننده پاروالبومین کاهش می یابند در حالی که سلول های حاوی کالرتینین طبیعی هستند که این امر نشاندهنده نقصانی در نوعی از نورون های بینایی است. این داده های ریخت سنجی  به وسیله شواهد مولکولی از نظر کاهش نورون های گابا از جمله کاهش سطوح پروتئین و mRNA مربوط به آنزیم تولید کننده گابا، GAD67، در قشر مخ و هیپوکامپ پشتیبانی می شوند.

اسکیزوفرنی و مواد مخدر

محصول دیگر نورون های تولید کننده گابا در بزرگسال ریلین است که ابتدا در سلول های کاجال رتزیوس در مغز جنین ظاهر می شود و در بیماران دچار اسکیزوفرنیا  و اختلال دو قطبی همراه با علایم روان پریشانه 30 تا 50% کاهش نشان می دهد. چنین نقصانی منجر به کاهش پیام دهی گابا می شود و ممکن است زیربنای افزایش جبرانی بلقوه در اتصال گیرنده GABAa باشد که در نواحی CA2 تا CA4 هیپوکامپ در نورون های هرمی و غیر هرمی دیده شده است و ضاهراً انتخابی است زیرا اتصال بنزودیازپین تغییری نشان نمی دهد.

به طور کلی تر نقصان در زیر گروهی از نورون های بینایی گابا احتمالات جالب جدیدی از نظر سبب شناسی اسکیزوفرنیا مطرح می کند. همچنین زیرگروه های متفاوتی از نورون های بینابینی گابای مغز پیشین از پیش سازهای مجزایی در بخش قاعده ای مغز پیشین جنین منشاء می گیرد. این نورون های بینابینی گابابی هیپوکامپ و قشری ممکن است تحت کنترل ژن الگو گذار Nkx2/1 از MGE مشتق شوند در حالی که نورون های بویایی و SVZ از پیش سازهای LGE بیان کننده Gsh2 منشاء می گیرند. به علاوه زمانبندی و توالی تولید نورون های بینابینی گابا ممکن است به شبکه تنظیمی بستگی داشته باشد شامل: Mash1، Dlxl/2 و Dlx5/6 که همگی ژن های کاندیدا از نظر خطر ابتلا به اسکیزوفرنیا محسوب می شوند.

در واقع بیان ژن DLX1 در تالاموس بیماران دچار روان پریشی کاهش می یابد. بنابراین تنظیم نابهنجار این عوامل ممکن است به طور انتخابی شکل گیری نورون های بینابینی گابا را کاهش دهد که به نوبه خود ممکن است معرفی نوعی آسیب شناسی ژنتیکی باشد و در کاهش اندازه و یا کارکرد ناحیه ای مغز نقش داشته باشد.

قوی ترین شواهد آسیب شناسی عصبی از لحاظ پایه رشدی اسکیزوفرنیا این یافته است که تجمع یا مکان یابی نورون ها به خصوص در تیغه دو قشر آنتورینال و در ماده سفید زیر قشر جلوی پیشانی و گیجگاهی و مناطق پاراهیپوکامپ نابهنجار است. این نابهنجاری ها معرف تغییراتی در مهاجرت نورون ها در خلال رشد، بقا و پیونددهی آنهاست. به علاوه در هیپوکامپ و نئوکورتکس نورون های هرمی در بسیاری از مطالعات کوچکتر ظاهر شده و شاخه دهی دندریتی کمتر و با کاهش نوتروپیل ظاهر شده اند که این یافته با کاهش مولکولی  نورونی از جمله MAP2، اسپینوفیلین، سیناپتوفیزین و SNAP25 همراه بوده است.

کلینیک روانپزشکی و درمان اعتیاد دی آماده ارایه خدمات بستری روانپزشکی به بیماران گرامی در زمینه درمان اسکیزوفرنیا می باشد. جهت مشاوره با ما تماس بگیرید.