به طور کلی مطالعه در کاراکتر و شخصیت افراد معتاد به مواد مخدر نشان می دهد که در بسیاری زمینهها معتادان با غیر معتادان متفاوت اند برای مثال: معتادان به هیچ کس حتی به خود علاقه مند نیستند و به تنها چیزی که می اندیشند مواد مخدر و مصرف آن است.
طبق نتایج یک تحقیق بالغ بر ۷۷ درصد از معتادان به مصرف مواد مخدر علاقه مند بوده و ۴۸ درصد مصرف آن را عقلانی می دانند.
معتادان اکثراً خلق و خوی ثابتی ندارند. عموماً عصبانی بوده و کینه عجیبی نسبت به اجتماع اطراف خود دارند. پیوسته تصور می کنند که جهان در حق آنان ستم کرده و حقوق آنان را پایمال نموده و قدرشان را نشناخته است. در یک تحقیق ۴۰ درصد از معتادان اظهار داشته اند که فشار اجتماع آنان را به طرف مصرف مواد مخدر سوق داده است.
افراد معتاد خصوصاً معتادان تحصیل کرده، خود را به عنوان نقاد و منتقد اجتماعی معرفی نموده و از خود به عنوان روشن فکران متعهدی یاد کرده که در زمینه های سیاسی، هنری، اجتماعی، ادبی و . . . قدرت نقد و تحلیل دارند.
معتادان اکثراً ضعیف النفس و بی اراده هستند. قدرت تصمیم گیری ندارند و اکثراً تنبل و مسامحه کار میباشند. کار امروز را برای فردا میگذارند و مواد مخدر مصرفی فردایشان را امروز مصرف میکنند.
معتادان مثل کودکان به دنبال لذایذ اولیه و ابتدایی هستند. آمیزش جنسی به نحو طبیعی و نرمال برایشان غیر ممکن است قوای جنسی آن ها به تدریج ضعیف و در مواردی به کلی از میان می رود.
اکثر معتادان در عین احتیاج و اعتقاد به مصرف مواد مخدر از اعتیاد خود شرمسار، پشیمان و نادم هستند.
در تحقیقی ۴۹ درصد از معتادان اظهار داشتهاند که از معتاد بودن خود پشیمان بوده و احساس شرم و سر افکندگی میکنند. فرد معتاد از مواجه شدن با فشارها، مسائل و مشکلات زندگی واقعی گریزان و ناتوان است. سعی می کند گوشه گیر و عزلت جو باشد و همواره در رویا و حالت نشئه به سر می برد.
معتادان از معاشرت با غیر معتادان پرهیز دارند و معتادانی که غیر اجتماعی هستند ممکن است به افراد ضد اجتماعی مبدل شوند. در یک تحقیق ۶۸ درصد از معتادان خود را گوشه گیر و عزلت طلب، ۶۰ درصد خیال پرور و رویایی و ۴۳ درصد مخالف معاشرت با غیر معتاد پنداشته اند. معتادان ناشکیبا و بی صبر هستند و نمیتوانند توقعات آنی خود را به تعویق بیندازند. حالت تهاجمی و دفاعی دارند.
شخص معتاد فکر و تعقل صحیح و واقعی ندارد و بنابراین تطبیق با واقعیت که شرط عقل سالم است در او وجود ندارد. مصرف مواد مخدر به تدریج انرژی مغزی را کاهش داده و بازدهی آن را پایین آورده و رکود فکری در نزد معتادان ایجاد می کند.
معتادان همچنین به اصول، موازین و مبانی دینی، اخلاقی و ارزشی پایبند نبوده و فاقد ایدئولوژی و جهانبینی مشخص و منسجمی اند. در یک تحقیق ۳۹ درصد از معتادان نسبت به مبانی اخلاقی و ۲۶ درصد نسبت به موازین دینی و عقیدتی اظهار بی تفاوتی کرده اند. کار و فعالیت در نزد معتادان کمتر دیده شده و در اکثر موارد دچار کم کاری و بیکاری متناوب و یا متوالی هستند. غالب اوقات افراد معتاد وقت خود را به بطالت، پوچی و سرگردانی می گذرانند.
معتادان از نظر جسمی نیز سالم نیستند. اکثراً ضعیف و ناتوان اند و ظاهر بیمارگونه دارند. مصرف الکل و سیگار و دیگر مواد اعتیاد آور نظیر تریاک، شیشه، گل، حشیش و غیره، در نزد معتادان به مواد مخدر بالاست. در یک تحقیق ۸۰ درصد از معتادان به مصرف مشروبات الکلی و ۹۴ درصد به مصرف سیگار اشاره کردهاند.
در مجموع میتوان گفت که اعتیاد به مواد مخدر بیش از آن که یک وابستگی جسمی باشد یک وابستگی روانی است. از عوامل بسیار مؤثر در شروع، ادامه، خودداری از ترک و نیز روی آوردن مجدد به مواد مخدر پس از ترک احتمالی، شخصیت روانی معتاد، شرایط روحی، محیط و فضای او است.