بر اساس رویکرد شناختی رفتاری اعتیاد یک رفتار آموخته شده است و همانطور که یاد گرفته می شود، می توان آن را تغییر داد. مدل هایی که با این رویکرد به تبیین اعتیاد می پردازند، عبارتند از: مدل رفتاری، مدل پیشگیری از عود و مدل شناختی.
رفتار گرایی توسط واتسون در 1913 متولد شد. واتسون روان شناسی را علم بررسی رفتار قابل مشاهده می دانست. رفتار گرایی متکی به دو نظریه شرطی سازی کلاسیک و کنش گر بود که توسط تئوری پردازانی مانند پاولف و اسکینر مطرح شدند.
مدل شرطی سازی کلاسیک را پاولف معرفی کرد، از دیدگاه او شرطی سازی فرآیندی است که از طریق آن یک محرک بی اهمیت یا بی ربط به واسطه همایندی با یک محرک مهم و غیر شرطی اهمیت پیدا می کند.
غذا یک محرک غیر شرطی است که پاسخ ترشح بزاق را به همراه دارد. حال اگر غذا با یک محرک دیگر مانند روشنایی ارائه شود، در آن صورت روشنایی به تنهایی می تواند پاسخ خوردن را فعال کند. بر اساس این مدل، رفتار توسط پیشایندهایش کنترل می شود.
بر اساس رویکرد رفتاری، اعتیاد به عنوان یک رفتار ناکارآمد تحت تأثیر پیشایندها یا بر انگیزاننده ها قرار دارد و شرطی سازی کلاسیک یا تداعی شدن در بروز آن نقش دارند.
برانگیزاننده ها دو نوع هستند: بیرونی (مانند افراد، محیط و اشیاء) و درونی (مانند احساس، افکار و حس های بدنی). برای مثال اگر فرد در حالت خشم سیگاری روشن کند و به واسطه آن از تنش یا هیجانی ناخوشایند رها شود، شرطی می شود که در حالت خشم سیگار بکشد، به این حالت، شرطی شدن کلاسیک می گویند.
شرطی سازی کنش گر به نام اسکینر سکه خورده است. بر اساس این دو مدل، رفتار توسط پیامدهایش کنترل می شود. اگر رفتاری تقویت شود، ادامه پیدا می یابد و اگر تقویت نشود، خاموش می شود.
در این راستا باید ابتدا فعالیتی رخ دهد تا به واسطه پیامدهایش کنترل شود. پیامدها یا نتایجی که با مصرف مواد مخدر همراه است می توانند نقش تقویت کننده داشته باشند و فرد را برای مصرف هر چه بیشتر برانگیزند، برای مثال، فرد با مصرف حشیش لذت می برد و یا از تنش رها می شود.
لذت بردن به دنبال مصرف مواد مخدر (تقویت مثبت) و رهایی از تنش به دنبال مصرف مواد مخدر (تقویت منفی) نامیده می شود. هر دوی این موارد باعث تقویت رفتار ناکارآمد مصرف مواد مخدر می شوند.
فنون رفتاری در درمان اعتیاد بازنگری فعالیت ها، برنامه ریزی فعالیت های لذت بخش، فنون آرمیدگی، تمرین رفتاری (ایفای نقش و ایفای نقش معکوس) آزمایش های رفتاری، مدیریت وابستگی، درمان های انزجاری و کنترل محرک را در بر می گیرند.
دو رویکرد عمده در درمان شناختی رفتاری اعتیاد بر پیشگیری از عود و ایجاد انگیزه مبتنی هستند. مدل پیشگیری از عود به نام مارلات و گوردون شناخته می شود. این مدل بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی بندوراست. بندورا مفهوم خود کارآمدی را مطرح کرد که به قضاوت فرد درباره توانایی خود در انجام دادن یک کار یا مقابله مؤثر با یک موقعیت خاص اشاره دارد.
سوءمصرف مواد مخدر یک رفتار اجتماعی ناکارآمد است که تحت تأثیر پیشایندها و پسایندهایش قرار دارد. در این بین برخی فرآیندهای شناختی بین پیشایندها – رفتار و پسایندها – میانجی گری می کنند.
یکی از نظریه هایی که با الگوی یادگیری اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد، نظریه انتظارات است. بر اساس این نظریه شروع و تکرار یک رفتار خاص در انسان تابع دو عامل مهم است.