حضور در جلسات ترک اعتیاد تأثیرات قابل توجهی بر کاهش مشکلات مادر و یا همسر بیمار خواهد داشت.
حضور در جلسات گروهی خانواده و شرکت در جلسات گروه درمانی نه تنها به بهبودی بیمار کمک می کند بلکه در درمان مشکلات اعضای خانواده نیز مؤثر است. حضور در این جلسات به بهبود در روحیه، عملکرد و شناخت نقاط قوت و ضعف و اعضای خانواده کمک نموده و این موضوع باعث میشود تا در ارتباط با همدیگر و بیماران عملکرد بهتری داشته باشیم. علاوه بر این حضور در جلسات گروهی خانواده میتواند نتایج مثبتی داشته باشد.
1-حضور در جلسات باعث می شود تا بتوانیم به شکل سالمی با بیمارمان ارتباط برقرار کنیم.
2-حضور در جلسات گروهی ترک اعتیاد باعث خواهد شد تا در خانواده قدر همدیگر را بیشتر بدانیم.
3-شرکت در جلسات گروهی باعث کاهش ناامیدی در درمان اعتیاد خواهد شد.
4-چهار شرکت در جلسات گروهی در بهبود عملکرد تحصیلی فرزندانمان مؤثر خواهد بود.
5-حضور در جلسات گروهی خانواده ها باعث خواهد شد تا نشاط خانوادگی بیشتر شود.
6-حضور در جلسات گروهی، بیمارانمان را تشویق به پیگیری درمان خواهد نمود.
7-شرکت در جلسات گروهی سبب خواهد شد تا اعضای خانواده به همدیگر اعتماد نموده و همدیگر را بپذیرند.
8-حضور در جلسات آموزشی خانواده باعث افزایش اعتماد به نفس در بین بیماران و فرزندانمان خواهد شد.
9-نوع برگزاری جلسات گروهی تؤثیر زیادی در برقراری ارتباط مثبت و مؤثر با بیماران و اطرافیانمان خواهد داشت.
10-حضور در جلسات آموزش خانواده و کسب آگاهی درباره نحوه تعامل با بیماران و فرزندان سبب خواهد شد تا کودکان احساس خوبی در خانواده داشته و به حضور پدرشان افتخار نمایند. این مسئله باعث خواهد شد تا در خانواده آرامش و امنیت برقرار گردد.
وقتی بیمار تحت درمان است و علیرغم مصرف دارو مشکلات جسمی مانند ضعف بدنی، خواب زیاد و بی حسی دارد باید اقدامات مورد نیازش را برای رفع حالات بد جسمی انجام دهیم.
هم وابسته ها افرادی نجات دهنده هستند آن ها به فکر دیگرانند و می خواهند دیگران را نجات دهند، به جای دیگران فکر نموده، عمل کرده، تصمیم گرفته و مشکلات دیگران را حل نمایند. بارها اتفاق افتاده است که به جای بیمارانمان تصمیم گرفته و این مسئله باعث بروز پیامدهای فاجعه باری برای آن ها و همه اعضای خانواده شده است.
البته در اغلب اوقات پیامدهای آن متوجه بیمار نیز بوده است و آن ها دچار احساس بیکفایتی، انزوا و تشدید مشکلاتشان شدهاند. ما بیماران را نجات میدهیم، آن ها را بی کفایت می نامیم و به طور اجتناب ناپذیری سخاوتمندانه به آن ها کمک می کنیم. در حقیقت ما در درون مثلثی در نوسانیم که اضلاع آن، قربانی، آزار دهنده و نجات دهنده است.
اکثر خانواده هایی که درگیر بیماری اعتیاد هستند در داخل این مثلث بوده و درگیر این چرخه اند. آن ها ممکن است یا نقش قربانی را داشته باشند، یا تبدیل به فردی آزارگر شوند و یا نقش یک ناجی را داشته باشند. این وضعیت باعث میشود تا ما داستان دردناکی از خویشتن را در درون خود پرورش دهیم که به عنوان یک فرد مراقب به دیگران اجازه دهیم از ما یک قربانی بسازند.
نجات دادن و مراقبت، نمایانگر عشق نیست بلکه پرورش نفرت در درون خویش است. ما تنها نیاز دیگران را برآورده می سازیم و قبل از این که بدانند آن ها را پیشبینی میکنیم و به حل و فصل آن ها می پردازیم و آن ها را رسیدگی میکنیم.
مرز باریک بین یاری کردن، صدمه زدن، بخشیدن سودمندانه و بخشیدن تخریبگرایانه وجود دارد و ما باید یاد بگیریم که چگونه این خطوط و مرزها را تشخیص دهیم.
1- ابتدا باید وجود مشکل را تشخیص دهیم و دریابیم که در کدام نقش (قربانی شدن، نجات دادن و آزار دادن هستیم) و متناسب با آن اقدام نماییم.
2- دو بپذیریم که شرایط زندگی من همین است و برای عمل اقدام نموده و قدم برداریم.
3- فرزندانمان را نسبت به شرایط موجود آگاه نموده و آموزش دهیم.
4- از بیماری بیمار با عشق جدا شویم.
5- در زمان حال زندگی کنیم.
6-از وضعیت قربانی شدن دور شویم.