جلینک الکلیسم را «هر گونه مصرف مشروبات الکلی که برای فرد یا اجتماع، یا هر دو آن ها زیان آور باشد» تعریف و به پنج گروه فرعی تقسیم کرده است:
وابستگی مستمر و صرفاً روانی به آثار الکل که به منظور تسکین رنج های جسمانی یا عاطفی به کار میرود. این نوع الکلیسم را گاهی می گساری دشواری یا می گساری خوشخلق کننده نامیده اند.
مشابه نوع آلفا است به اضافه عوارضی مانند اختلال های فیزیولوژیک از قبیل گاستریت، بیماری کبدی و عروقی. این نوع الکلیسم را گاهی سماتوپاتیک نیز نامیدهاند.
با معیارهای دارو شناختی (فارماکولوژیک) سنتی اعتیاد، شامل پدیده های تحمل و وابستگی مشخص می شود. این، شایع ترین نوع الکلیسمی است که در ایالات متحده و کانادا مشاهده می شود. نام دیگرش، الکلیسم اصلی است.
شربی است مداوم و سریع با ناتوانی از ننوشیدن، حتی برای زمانی کوتاه مشخص میشود. این، شایع ترین نوع الکلیسمی است که در کشورهای شراب خیز مثل فرانسه دیده می شود. گاهی آن را می گساری سرسختانه هم می نامند.
از نشانه های آن می گساری های شدید و در چند نوبت و گهگیر است. که فرد الکلیک به مدت متغیری از زمان، بین چند روز تا چند هفته، مشروب می خورد (شرب متناوب).
الکل، در بسیاری از کشور ها در محافل اجتماعی مصرف گسترده دارد. نتیجه تحقیق های جامعه آمریکا نشان میدهد، که تقریباً ۷۱ درصد آمریکاییها، الکل می نوشند. این درصد در مناطق شهری و صنعتی بالاتر است.
تخمین دقیق شیوع الکلیسم مشکل است. هر کسی را که گاهی (یا حتی کمی بیشتر) مست می شود نمی توان الکلیک تلقی کرد. مصرف الکل وقتی حالت آسیب شناختی پیدا میکند که به صورت طولانی و افراطی باشد. آمار کافی از میزان شیوع الکلیسم در دست نیست و این تا حدی به خاطر موافق نبودن، درباره تعریف این اختلال است. تعداد مردان الکلیک را ۵ تا ۶ برابر زنان الکلیک دانسته اند، گر چه، تخمین های اخیر حاکی از افزایش زنان الکلیک در بعضی کشورها مانند آمریکا است. بسیاری از الکلیک ها، به خاطر این که پنهانی الکل مصرف می کنند، مشخص نمی شوند و مشکل آن ها به مدت طولانی آشکار نمی شود. افراد گوناگونی که دارای انواع اختلالات عاطفی هستند آمادگی بیشتری برای ابتلا به الکلیسم دارند.