تقریباً همه احساسات، عواطف و رفتارها در مغز شکل میگیرند و این کار عمدتاً توسط ناقلهای عصبی (نوروترانسمیترها) در مغز انجام میشود. تا به امروز بیش از صدها ناقل عصبی در مغز شناخته شده نحوه کار بسیاری از آن ها تا حدود زیادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
نوشیدن الکل میتواند بر تعاملات این ناقل های عصبی اثر بگذارد و کار آن ها را تا حدود زیادی مختل کند و از این طریق موجب بروز مشکلات متعددی شود. به طور مثال گلوتامات یک ناقل عصبی تحریک کننده است و الکل می تواند موجب کندی اثر آن شود.
گامابوتیریک آمینو اسید (گابا) یک ناقل مهار کننده است و الکل می تواند اثر آن را تشدید کند. بدین ترتیب الکل با تأثیرگذاری بر مغز که در حالت طبیعی دارای یک تعادل شیمیایی ظریف و حساس است میتواند سبب بروز مشکلات متعدد احساسی و رفتاری شده و با اثر بر افکار و فعالیتهای ما سبب اختلالات روانی شود این بدان معنی است که فعالیتهای ناقلهای عصبی تحت تأثیر آن قرار می گیرند.
احساس آرامشی که پس از نوشیدن مقدار کمی الکل دست میدهد حاصل تغییرات شیمیایی است که الکل در مغز ایجاد می کند. برای بسیاری افراد نوشیدن الکل میتواند موجب احساس آرامش و کاهش اضطراب باشد. این به دلیل اثر کاهنده فعالیت آن قسمت از مغز است که سبب اضطراب می شود.
برای بسیاری افراد نوشیدن مقدار متعادلی الکل ممکن است سبب احساس آرامش و اضطراب کمتر شود ولی وقتی این عمل ادامه می یابد عواطف منفی افزایش مییابند بدین ترتیب الکل در مقادیر زیاد میتواند موجب احساس افسردگی شود.
بررسیهای متعدد حاکی از آن است که افراد تحت تأثیر الکل توانایی کافی برای کنترل خشم خود نداشته و ممکن است اقدام به پرخاشگری کنند. این شرایط در محیط خانه می تواند سبب صدمه زدن به همسر یا فرزندان شود و در محیط خارج از منزل ممکن است موجب درگیری و زد و خورد حتی در بعضی موارد زمینهساز اقدامات جنایتکارانه مثل قتل شود.
مستی بر اثر الکل به واسطه پیامدهای خطر سازش نقش عمدهای در درصد بالایی از جرایم خشن از قبیل کتک کاری، تجاوز و تکان تکانشگری جنسی و انواع رفتارهای انحرافی دارد. در آمریکا در بیش از نیمی از قتلها و تجاوزهای جنسی الکل مصرف شده است. حدود ۴۰ درصد مجرمان زندانی در زمان انجام جرم و جنایت مست بوده اند. بسیاری از وقایع اگر فرد مجرم یا قربانی یا هر دو مست نبودند، رح نمی دادند.
برخی بررسیها نشان داده که استفاده از الکل چگونه بر رفتار خشونت آمیز نسبت به شریک جنسی تأثیر میگذارد. مستی الکلی از طریق اثرات تعدیل کننده اش بر عملکردهای فیزیولوژیکی، شناختی، عاطفی یا رفتاری در رفتار پرخاشگرانه و جنایی مشارکت دارد.
الکل با اثرگذاری بر سیستم گابا اضطراب و ترس ناشی از رفتارهای پرخاشگرانه را کاهش میدهد و از طریق فعال سازی دوپامینرژیک کنترل تکانه را نیز کم میکند و در نهایت به واسطه کند کردن عملکرد گلوتامات به فعالیت های شناختی نیز آسیب می رساند که نتیجه آن کاهش توانایی فرد برای یافتن راه حلی راحت و امن در موقعیت های مشکل است.
بسیاری از می نوش ها به گونه ای کوته بینی الکلی مبتلا هستند که در آن فهم سطحی شده و یک تجربه ناگهانی تأثیری نامتناسب بر رفتار و هیجان می گذارد. کاستی های شناختی و توجهی باعث متمرکز شدن بر زمان حال، کاهش ترس و اضطراب و آسیب مهارت حل مسئله می شود.
سرانجام مصرف الکل حالتی در زمینه احساس سلطه جویی ایجاد میکند که این امر عموماً در ارتباط با خشونت مردانه به ویژه در تعاملات با شریک جنسی است. این اثر میتواند در واقع ناشی از یک احساس نامتناسب سلطه جویی، کنترل کنندگی یا برتری جویی باشد.