سندرم بیانگیزگی یک اختلال روانپزشکی است که با تغییرات در شخصیت، احساسات و عملکرد شناختی فرد همراه است. افراد مبتلا به این سندرم دچار کاهش تمرکز و فعالیت، بیتفاوتی و ضعف حافظه میشوند. این وضعیت نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ در میان افرادی که به مدت طولانی حشیش مصرف کرده بودند، مشاهده شد.
از آن زمان، این وضعیت با مصرف مواد روانگردان دیگر مانند متآمفتامینها و برخی شربتهای سرفه بدون نسخه نیز مرتبط شده است. اگر نسبت به چیزهایی که معمولاً برایتان شادیآور هستند بیانگیزه و بیعلاقه شدهاید، احتمالاً با این وضعیت مواجه هستید.
اولین نشانههای این سندرم، بیتفاوتی است. علائم بیتفاوتی شامل موارد زیر میشود:
سایر علائمی که معمولاً با این وضعیت همراه هستند عبارتند از:
علائم این سندرم شباهت زیادی به افسردگی دارد، به همین دلیل ممکن است گاهی به اشتباه تشخیص داده شود. این علائم همچنین میتوانند نشانهای از بیماریهای مغزی دیگر مانند پارکینسون، آلزایمر، اسکیزوفرنی، سکته مغزی و آسیب مغزی باشند. بنابراین، این شرایط نیز باید بررسی و رد شوند.
برخی پژوهشها نشان میدهند که علائم سندرم بیانگیزگی با مشکلاتی در لوب پیشانی مغز، سیستم لیمبیک، مسیرهای سروتونین و سیستم پاداش دوپامینرژیک مرتبط است. لوب پیشانی بخشی از مغز است که وظایف شناختی مانند توجه، استدلال، تصمیمگیری، حل مسئله، قضاوت و حافظه را مدیریت میکند. سیستم لیمبیک نیز مجموعهای از ساختارهای مغزی است که مسئول تنظیم هیجانات و شکلگیری حافظه هستند.
در مغز، پیامرسانهای شیمیایی خاصی وجود دارند که با شادی، انگیزه و رفتار هدفمند مرتبطاند. دوپامین، که به عنوان انتقالدهنده عصبی احساس خوب شناخته میشود، در سطوح پایین با احساس بیتفاوتی و بیلذتی مرتبط است. سروتونین نیز یکی دیگر از انتقال دهندههای عصبی است که بر خلق و خو تأثیر میگذارد. عدم تعادل در سیستم سروتونرژیک میتواند بر احساس سلامتی فرد تأثیر منفی بگذارد.
سندرم بیانگیزگی یکی از رایجترین اختلالات روانپزشکی است که در افرادی با سابقه مصرف مواد روانگردان مشاهده میشود. این وضعیت میتواند ناشی از داروهای تجویزی یا سوءمصرف مواد باشد، هر چیزی که ناقلهای شیمیایی مغز را تغییر دهد. مواد روانگردان به هر دارو یا موادی اطلاق میشود که عملکرد مغز را تغییر میدهد.
مسیر دوپامینرژیک، که بهعنوان سیستم پاداش شناخته میشود، میتواند تحت تأثیر سوءمصرف مواد، برخی داروها و برخی شرایط مغزی قرار گیرد. به عنوان مثال، برخی مواد مخدر مانند مواد افیونی، کوکائین و ماریجوانا باعث افزایش دوپامین میشوند که منجر به احساس سرخوشی میگردد.
با گذشت زمان، مغز به دوپامین کمتر پاسخ میدهد و مصرفکننده برای تجربه همان احساسات خوب، به دوزهای بالاتری از مواد نیاز پیدا میکند. در نهایت، مغز گیرندههای دوپامین کمتری خواهد داشت و دیگر به سطوح طبیعی دوپامین واکنش نشان نمیدهد، که این امر باعث میشود نسبت به فعالیتهایی که قبلاً برای افراد جالب و لذتبخش بودند، بیانگیزه و بیعلاقه شود.
هنوز هیچ پژوهش قطعی برای تعیین علت دقیق سندرم بیانگیزگی وجود ندارد. برخی محققان این وضعیت را با مصرف زیاد ماریجوانا مرتبط میدانند. همچنین، مصرف مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین به عنوان داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است به طور بالقوه منجر به این سندرم شود.
سندرم بیانگیزگی ابتدا در افرادی که مصرف مکرر ماریجوانا داشتند مشاهده شد. با این حال، ارتباط بین مصرف ماریجوانا و این سندرم همچنان موضوع بحث و جدل است.
برخی پژوهشها نشان میدهند که این سندرم ممکن است در 16 تا 21 درصد از مصرفکنندگان مزمن ماریجوانا ایجاد شود. در پژوهشی در سال 2018، پژوهشگران ارتباط بین مصرف ماریجوانا و این سندرم را در 505 دانشجوی کالج بررسی کردند. آنها عوامل مختلفی مانند سن، جنسیت و جمعیت نژادی را در نظر گرفتند و همچنین شخصیت شرکتکنندگان را ارزیابی کردند. به عنوان مثال، محققان بررسی کردند که آیا شرکتکنندگان از مواد دیگری مانند تنباکو و الکل استفاده میکردند یا خیر.
در پایان این پژوهش، محققان دریافتند که مصرف ماریجوانا به تنهایی به طور قابل توجهی با کاهش ابتکار عمل و تداوم مرتبط است، که از نشانههای سندرم بیانگیزگی است. آنها نتیجهگیری کردند که ماریجوانا یک عامل خطر برای ابتلا به این سندرم محسوب میشود. مطالعات نشان میدهند که حشیش شایعترین علت سندرم بیانگیزگی است.
در حالی که برخی مطالعات نشان میدهند که مصرفکنندگان مکرر ماریجوانا احتمال بیشتری برای تجربه سندرم بیانگیزگی دارند، برخی دیگر بر این باورند که ماریجوانا نه تنها مسئول این بیماری نیست، بلکه میتواند به افزایش رفاه مصرفکنندگانش کمک کند.
یک مطالعه درباره ارتباط بین ماریجوانا و سندرم بیانگیزگی پیشنهاد میکند که مصرفکنندگان مزمن ماریجوانا که دچار کمبود شدید انگیزه میشوند، ممکن است قبلاً افسردگی داشته باشند. علائم سندرم بیانگیزگی ممکن است تنها نشانهای از افسردگی آنها باشد و نه نتیجه مستقیم مصرف ماریجوانا.
یکی از اثرات متناقض مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) میتواند شروع بالقوه سندرم بیانگیزگی باشد. SSRIها نوعی رایج از داروهای ضد افسردگی هستند که معمولاً برای درمان افسردگی بالینی استفاده میشوند و شامل داروهایی مانند زولوفت (Zoloft) و پروزاک (Prozac) هستند.
سندرم بیانگیزگی یکی از عوارض جانبی احتمالی استفاده از SSRI است که اغلب گزارش نمیشود. پژوهشی در سال 2004 نشان داد که 20٪ از شرکتکنندگان پس از مصرف SSRIها احساس بیتفاوتی کردند و 16.1٪ گزارش دادند که حس جاهطلبی خود را از دست دادهاند.
به نظر میرسد این وضعیت به دوز مصرفی وابسته است، به طوری که دوزهای بالاتر باعث بروز علائم بیشتری از بیتفاوتی میشوند. خوشبختانه، طبق مطالعات، علائم بیتفاوتی و عدم انگیزه با کاهش یا قطع دوز داروی SSRI برطرف میشوند.
سندرم بیانگیزگی با علائمی که شبیه به افسردگی هستند مشخص میشود، اما از نظر تشخیصی با افسردگی متفاوت است. شناسایی علت اصلی این سندرم بسیار مهم است. اگر این سندرم ناشی از مصرف مواد روانگردان باشد، چه داروی تجویزی و چه مواد غیرقانونی، درمان شامل کاهش یا قطع مصرف آن ماده خواهد بود.
به عنوان مثال، بهترین روش برای درمان سندرم بیانگیزگی ناشی از ماریجوانا کاهش تدریجی مصرف این مواد است. قطع ناگهانی داروها یا مواد ممکن است علائم را تشدید کند، بنابراین کاهش تدریجی مصرف توصیه میشود.
برای درمان این بیماری معمولاً استفاده از داروهای ضدافسردگی و رواندرمانی توصیه میشود. با این حال، اگر پزشک شما تشخیص دهد که یک داروی ضدافسردگی عامل سندرم بیانگیزگی شماست، احتمالاً توصیه میکند که دوز دارو کاهش یابد یا به تدریج قطع شود و ممکن است شما را به یک داروی غیر SSRI تغییر دهد.
احساس بیتفاوتی، از دست دادن انگیزه و کاهش علاقه به فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید، میتواند بسیار ناامید کننده باشد. بهتر است با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید تا وضعیت شما را به دقت ارزیابی کرده و تشخیص دهد.