فرزندان ابتدا ممکن است اختلالات رفتاری والدین را به پای اعتیاد آن ها به مواد مخدر ننوشته و ناشی از مشغولیت های آنان بدانند. مع هذا این موردی نیست که به واسطه تأثیر منفی بر روال مراقبت از آنان در مواردی چون حضور نامنظم در مدرسه و عدم تأمین خوراک و پوشاک و امثالهم قابل توجیه باشد.
تخصیص پول خانواده به تأمین مواد مخدر اغلب تهیه مواد غذایی و پوشاک و مواردی از این دست را با مشکل مواجه می کند. عدم پرداخت اجاره مسکن در مورد مستأجران به معنی در به دری است و ناپایداری را به بقیه بخش های زندگی شان انتقال می دهد، خصوصاً که موجران چندان تمایلی به اجاره دادن مسکن به معتادان ندارند.
جا به جایی مستمر مسکن با نقل و انتقال از مدرسه ای به مدرسه دیگر همراه است و این امر چنین دانش آموزانی را دچار اختلال کارکردی در عرصه فراگیری می سازد. در این صورت گاه فرزندان دچار غیبت و افت تحصیلی شده و حتی ترک تحصیل می کنند و با انواع اضطراب و افسردگی مواجه می گردند.
آن ها اغلب در معرض خشونت های مرتبط با مواد مخدر شامل تهدیدهای فروشندگان و قاچاقچیان برای دریافت وجه مواد، حرمت شکنی دوستان معتاد از والدین به هنگام تدخین جمعی یا حملات پلیس برای کشف و دستگیری آنان هستند و این همه فرزندان را متوحش می دارد.
جدایی از پدر و مادر معمولاً یکی از گزینه های پیش روی این فرزندان است. غیبت های مکرر و ناگهانی و اغلب غیرقابل توضیح و طولانی پدر و مادر معتاد مثلاً برای مدتی نامشخص، گیج کننده و اضطراب آور بوده و این که همیشه عجله دارند و خسته اند، ایشان را افسرده می سازد.
برخی از والدین هم برای جلوگیری از فروپاشی خانواده در این مرحله اقدام به ترک اعتیاد می کنند و بیماری اعتیاد خود را به خاطر اهمیت و توجه به شرایط روحی فرزندان به طور کامل کنترل و برای درمان اعتیاد اقدام می کنند.
در این صورت گاه فامیل صلاح می بینند موقتاً فرزندان مزبور را به خانه خود برده یا سرپرستی آن ها را متکفل شوند. در نبود چنین خویشاوندانی نگرانی های قابل توجهی در حفاظت از فرزندان اعتیاد بروز کرده و سازمانی مردم نهاد یا دولتی را موظف به تقبل سرپرستی شان جهت جلوگیری از آسیب پذیری عاطفی می نماید.
زندگی فرزندان در خانه هایی با والدین معتاد مملو از اختلال، فاصله و عدم قطعیت بوده و آنان را به محرومیت از حق شان معترف می کند، مگر این که رفاه و ثروت و مکنت خانواده این جای خالی را پر کند.
در غیر این صورت بروز مشکلات جدی است و در حالی که فرزندان ابتدا ابعاد خطر را احساس نکرده و مثلاً عدم تأمین خواسته هایشان را به شکل دیگری جز در رابطه با اعتیاد آنان تعبیر می کنند، اما رفته رفته ضعف مراقبت خود را حس می کنند و به آن واکنش نشان می دهند، به ویژه این که حتی در موارد رفاه و مکنت خانواده هم علیرغم تأمین نیازهای مادی و مالی، جای خالی محبت والدین را احساس می کنند و صمیمیت بی شائبه آنان را می جویند و از مسئله داری وضعیت والدین غصه می خورند و از این که نمی توانند برایشان کاری انجام دهند، ملولند.
غذا و لباس تمیز مهم اند، اما تعلق خاطر به والدین را جبران نمی کنند و نمی توانند مثلاً ناراحتی شان از این که وضع درس شان را نمی پرسند و به مدرسه شان سری نمی زنند را بپوشانند.