عواملی که در اعتیاد به مواد مخدر نقش دارند به گروه های زیر دسته بندی می شوند.
عوامل تربیتی و آموزشی: خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانههای گروهی، اوقات فراغت، فساد اجتماعی
عوامل اقتصادی: فقر، مهاجرت، بیکاری، سودجوئی
عوامل سیاسی: جنگ، سیاست
عوامل فرهنگی: بی سوادی، عدم آگاهی، فقدان احساس مسئولیت
عوامل روان پزشکی: انواع افسردگیها به خصوص مانیا، انحرافات جنسی
عوامل روانشناسی: ناپایداری عاطفی و احساسی، اضطراب و بی قراری، عدم اعتماد به محیط و آینده، احساس عدم تونایی، عقده حقارت، عدم رشد شخصیت
عوامل فیزیکی: بیماری و درمان سرخود، نقص جسمی
آیا همان طور که فرد معتاد به مواد مخدر فکر میکند و بیشتر مردم تصور میکنند، همه چیز در مورد معتاد پایان پذیرفته است. آیا امکان بازگشت وجود ندارد و آیا این تصورات واقعیت دارد. خیر هنوز امید هست، ممکن است فرد مصرف کننده مواد مخدر و زندگی او در حال پایان باشد ولی هنوز پایان نیافته. امید پایان نیافتن هم وجود دارد. به شرط خواستن و به شرط فراهم کردن شرایط خواستن و مساعدت به آن ها در جهت انجام خواستن… و زمینه بازگشت را برای آن ها فراهم کردن است.
مبارزه با اعتیاد، مکمل مبارزه با مواد مخدر است. اعتیاد و گسترش آن موجب افزایش تقاضا و در نتیجه ایجاد انگیزه برای قاچقچیان و بازار برای عرضه مواد مخدر میگردد. چگونه مبارزه با اعتیاد از نظر کلی به مراتب مشکل تر از مبارزه با قاچاق مواد مخدر است.
در برخورد با مواد مخدر، مقابله بیشتر به صورت شکلی مطرح است، حال آن که در مقابل با اعتیاد به مواد مخدر مسائل ماهیتی پیچیده، گسترده و بغرنج مطرح است. مقابله اساسی با آن، در وهله اول برخورد با علل و عوامل موجه میباشد و برخورد با شخص معتاد در وهله دوم قرار دارد.
بنابراین، این مسئله باید همواره مورد توجه کلیه مسئولین اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی، سیاسی، قضائی و مذهبی هر جامعه ای باشد و به نارسائی هایی همچون انواع بیماری ها و مسئله استفاده نا به جا از برخی داروها، تربیت، کار و بیکاری، مهاجرت، تبعیض، ضعف واقعی ایمان، اعتقادات و صدها نارسایی دیگر با بعدی محدود و تنها به چشم همان نارسایی ننگرند که ممکن است یک مسئله خود صدها مسئله دیگر را در پی داشته باشد.
اکثر معتادین تا حدودی شعور و تمرکز خود را از دست میدهند و مسائل، مشکلات، منافع و مضار خود را با اشکال تمیز میدهند. ولی این امر نسبی است و در ضمن هیچ گاه شعور خود را به طور کامل از دست نمی دهند. نکته دیگر علاقه وافری است که معتادین به خود دارند و همین امر موجب تلاش برای ادامه اعتیاد میگردد. زیرا میترسند در اثر نرسیدن مواد مخدر دچار رنج و عذاب و احیاناً مرگ شوند. ضمناً در کنار آن رها شدن از دام اعتیاد را همواره در افکار خود محفوظ میدارند. معتادی میگفت: ما در چاهی سقوط کرده ایم، چطور میشود دلمان نخواهد از چاه بیرون بیائیم ولی نمی توانیم، میخواهیم ما را بیرون بکشند. این (خواستن) در همه آن ها با شدت و ضعف وجود دارد و باید این خواستن را تقویت کرد. در بین معتادین و فرهنگ عامل این طرز تلقی قوت گرفته که اعتیاد غیر قابل معالجه است. با توجه به ارگانیزم بدن انسان و مطالعه انجام شده و تجارب به دست آمده اعتیاد در هر مرحله ای که باشد قابل رها شدن است.
با کمی رنج بیشتر و اتخاذ شیوه مناسب علاج امکان پذیر خواهد بود. معتادی که در مرکز بازپروی پس از هفت سال اعتیاد و یا به قول خودش «عجین شدن با هروئین» معالجه شده بود علت و سبب ترک اعتیاد را اجبار میدانست.