طبق گزارشهای اخیر فایننشال تایمز، بحران سلامت روان به یک چالش جهانی مبدل شده که خصوصاً نسل جوان را تحت تأثیر قرار داده است. این بحران، فراتر از یک مسئله انسانی، به یک مشکل اقتصادی تبدیل شده است که با کاهش بهرهوری و افزایش هزینههای درمانی و مراقبتی، هزینههای قابل توجهی را به جوامع تحمیل کرده است.
اگرچه افزایش تمایل افراد به گفتگو در مورد مشکلات روانی ممکن است بخشی از افزایش آمار را توضیح دهد، اما مدارک نشان میدهد که افسردگی و اضطراب در حال افزایش هستند. این روند افزایشی به ویژه پس از همهگیری کووید-۱۹ شتاب بیشتری گرفته است.
کارشناسان معتقدند که عوامل متعددی، از جمله فشارهای مالی، کاهش ارتباطات خانوادگی و استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی، در شکلگیری این بحران نقش دارند. ترکیب این عوامل، محیط کار را به یکی از اصلیترین مراکز بروز مشکلات روانی تبدیل کرده است.
در این زمینه، بخشهای مالی و حقوقی به دلیل استرس بالای خود، بیشترین موارد افسردگی و فرسودگی شغلی را مشاهده میکنند. مطالعات نشان میدهد که استرس مزمن در این بخشها نه تنها سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه میتواند باعث کاهش خلاقیت، نوآوری و در نهایت کارآیی سازمانی بشود.
پژوهشهای مایند فوروارد که یک اتحادیه تجاری بینالمللی است، نشان داد که خطر ابتلا به بیماریهای روانی با افزایش سن کاهش پیدا میکند؛ به این معنی که نیروی کار جوانتر در معرض خطر بیشتری قرار دارد. بهویژه نسل جوانی که در اواسط دهه ۲۰۲۰ وارد بازار کار میشوند، به این دلیل که این گروه تجربه همهگیری کووید-۱۹ در دوران تحصیل را داشتهاند، آسیبپذیری بیشتری دارند.
گروه دیگری که نیازمند توجه خاص هستند، والدین شاغل میباشند. بر اساس گزارش دیلویت، تنها در بریتانیا، مشکلات روانی کودکان سالانه هشت میلیارد پوند هزینه به کارفرمایان تحمیل میکند. این هزینهها شامل مرخصیهای استعلاجی، کاهش بهرهوری والدین و هزینههای جایگزینی نیروی کار است.
تجربه نشان میدهد که رهبران سازمانی نقش اساسی در تغییر فرهنگ سازمانی و بهبود نگرشها به سلامت روان دارند. نمونههای موفقی چون آنتونیو هورتا اوسوریو از بانک لویدز و راب ژوپ از گروه برایت استار با به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی خود، در شکستن تابوهای مرتبط با مشکلات روانی پیشگام بودهاند. این رویکرد شجاعانه نه تنها به کاهش انگ اجتماعی کمک کرده، بلکه مسیر را برای گفتگوی باز و صادقانه درباره سلامت روان در محیط کار هموار کرده است.
با وجود پیشرفتهای اخیر، همچنان موانع قابلتوجهی در مسیر بهبود وضعیت سلامت روان در محل کار وجود دارد. تحقیقات مؤسسه روانپزشکی کینگز کالج لندن حاکی از آن است که نگرش عمومی نسبت به سلامت روان پس از همهگیری کووید-۱۹ بدتر شده است.
این مسئله میتواند به دلیل افزایش شکافهای اجتماعی و این تصور غلط باشد که برخی افراد از بیماریهای روانی بهعنوان بهانهای برای اجتناب از کار استفاده میکنند. محدودیتهای مالی و انسانی در ارائه خدمات سلامت روان در سازمانها نیز این چالش را پیچیدهتر کرده است.
برای مقابله با این بحران، همکاری مشترک دولتها و بخش خصوصی ضروری است. دولتها میتوانند با اولویت دادن به سلامت روان در خدمات بهداشت حرفهای عمومی و تضمین دسترسی به مراقبتهای اضطراری، از تلاشهای کارفرمایان حمایت کنند.
علاوه بر این، شرکتها باید سرمایهگذاری در سلامت روان کارکنان را نه بهعنوان یک هزینه، بلکه بهعنوان یک سرمایهگذاری سودآور ببینند که از طریق افزایش بهرهوری، حفظ کارکنان و بهبود عملکرد مالی، منافع قابلتوجهی برای سازمان بههمراه دارد.
همچنین، برگزاری برنامههای آموزشی برای مدیران و کارکنان به منظور شناسایی علائم اولیه مشکلات روانی و ارائه راهکارهای حمایتی، میتواند گامی مؤثر در جهت پیشگیری و مداخله زودهنگام باشد.