یکی از بزرگترین مشکلات اغلب کشورها در عصر امروز، پدیده سوء مصرف مواد مخدر است که به طور مستقیم و غیرمستقیم، کوتاه مدت و بلند مدت، کیفیت زندگی ساکنین آن را تحتالشعاع قرار داده است. اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میگردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده مخدر مصرفی و در نتیجه وابستگی مداوم به آن میشود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و علاوه بر آن مجبور است به تدریج مقدار ماده مخدر مصرفی را افزایش دهد.
ویرانگریهای حاصل از اعتیاد به مواد مخدر زمینهساز سقوط بسیارى از ارزشها و هنجارهاى فرهنگى و اخلاقى میشود و بدین ترتیب سلامت جامعه را به طور جدى به مخاطره میاندازد. پدیده شوم قاچاق مواد مخدر بیش از آن که فعالیتى سوداگرانه، تجارى و اقتصادى در عرصه مافیاى اقتصاد بینالمللى باشد، ابزارى کارآمد، مؤثر و راهبردى در گسترش نظام سلطه صاحبان قدرت جهان بر کشورهاى توسعه نیافته است.
تحلیلگران مسائل سیاسى و اجتماعى بر این باورند که در تهاجم و نفوذ فرهنگی، پدیده مواد مخدر مهمترین عامل به تباهى کشیدن و انحطاط اخلاقى جوامع به شمار میرود. متأسفانه گسترش دامنه مصرف مواد مخدر در جامعه امروزى به حدى است که حتى قشر متفکر و تحصیل کرده را نیز به سمت خود کشانده است. اعتیاد به مصرف انواع مواد مخدر به عنوان یک آسیب اجتماعی، هیچگاه به طور کامل ریشهکن نخواهد شد، اما با تدبیر، اندیشه و تلاشى مخلصانه حداقل میتوان آن را به کنترل در آورد و بیماران گرفتار آن را درمان نمود.
چهره اعتیاد به مواد مخدر هر چند زشت است و نفرت هر انسانی را برانگیخته میکند، اما باید به فرد معتاد به عنوان یک بیمار نگریست و بیمار را باید مداوا و معالجه کرد. در این راه هم نخستین گام اطلاعرسانی درست، علمی و آگاهی دادن به جامعه است. اعتیاد، نیروی کنترل و فرماندهی فرد را که تصمیمگیری و اجرای هدف است را از او باز میستاند و فرد را همانند یک وسیله بازی و ناپایدار بار میآورد. متأسفانه، اکثر افرادی که برای درمان بیماری اعتیاد به بن بست می رسند و یا حمایت نمی شوند، در نهایت خودکشی می کنند.
اعتیاد به مواد مخدر به صورت اعتیاد جسمی و اعتیاد روانی است. در مبحث ترک اعتیاد، برای درمان قطعی و اصولی سوء مصرف مواد مخدر باید هر دو مورد به صورت علمی و تخصصی درمان شوند.
اعتیاد جسمی به مصرف مواد مخدر، پاسخ فیزیولوژیک بدن نسبت به ورود و تأثیر مواد جدید به بدن میباشد که معمولاً با پدیده تطبیق پذیری بروز میکند، یعنی به دلیل افزایش تعداد گیرندههای عصبی و کاهش میانجیهای عصبی موجود در سیستم عصبی مرکزی نیاز فرد مصرف کننده هر روز بیشتر میشود. ترک اعتیاد جسمی همراه با درد، بیخوابی، پرخوابی و… یا همان (خماری) همراه است. طول دوره ترک اعتیاد جسمی بسیار کوتاهتر از اعتیاد روانی است.
اعتیاد روانی به مصرف مواد مخدر، ناشی از لذت و سرخوشی بعد از مصرف آن میباشد. دقیقاً به واسطه بر هم ریختن نظم ترشح میانجیهای عصبی، فرد دچار آسیبها یا تناقضات روحی میشود. به عنوان مثال ماده مخدر مت آمفتامین (شیشه) باعث افزایش ترشح دوپامین در مغز میشود و باعث ایجاد حالت تحریکی، سرخوشی، تمرکز و… میشود. حال مصرف کننده پس از قطع مصرف شیشه با کاهش سطح دوپامین خوابآلود، افسرده، پرخاشگر، بیتمرکز و… میشود. طول دوره بازگشت این میانجیهای عصبی به حالت طبیعی بسیار طولانیتر و حتی برخی معتقدند بازگشت ندارند.
در نتیجه اعتیاد روانی بسیار مهلکتر میباشد. اعتیاد روانی باعث لغزش بسیاری از مصرف کنندگان سابق حتی با طول دورههای چندین سال میشود. در واقع تمامی مواد مخدر اعتیاد روانی دارند ولی برخی اعتیاد جسمی ندارند، متأسفانه افراد سودجو برای تبلیغ مواد مخدر ادعای عدم اعتیادآوری آن را میکنند در صورتی که چنین نیست.