دولت ایالات متحده گام های بزرگی برای جمع آوری ارقام میزان شیوع مواد مخدر برداشته، که شاید به خاطر میزان بسیار زیاد بودجه های ایالتی و ملی باشد که برای پیشگیری و درمان اعتیاد های شیمیایی اختصاص داده می شوند.
به طور مثال، اداره خدمات سوء مصرف مواد مخدر و سلامت روان به طور عادی، هر سال اطلاعات مربوط به میزان شیوع مصرف و سوء مصرف مواد مخدر را جمع آوری می کند. فقط با توجه به این تعداد، سوء مصرف مواد مخدر تقریباً ۵۰ درصد از جمعیت آمریکا را تحت تأثیر قرار میدهد و این عده آنهایی را که به مصرف مواد دیگر یا مصرف نیکوتین، یعنی داروهای اعتیادآور شماره یک در ایالات متحده اقدام می کنند، شامل نمی شود.
بنا به گزارش مؤسسه ملی سوء مصرف دارو ۳۰ درصد از افراد بالای ۱۲ سال در ماه قبل از مصاحبه، حداقل یک بار تنباکو استعمال کرده بودند. اعداد مذکور، به میلیونها نفری که از اعتیاد های فرایندی متضرر میشوند، اشاره ندارد. از آنجایی که هیچ گونه معیارهای پذیرفته شده ی همگانی برای اختلالاتی مانند اعتیاد جنسی، اعتیاد به کار، و اعتیاد به اینترنت وجود ندارد، به نظر میرسد که برآوردهای میزان شیوع، بیشتر برای نمونه های بالینی خاص مصداق داشته باشد.
اعتیاد های شیمیایی و فرآیندی، اغلب هم زمان اتفاق میافتند. چندین مطالعه این ارتباط را نشان دادهاند. به طور مثال، روابط بین نوشیدن مفرط مشروبات الکلی، پر خوری مفرط و قمار وسواسی، بین اعتیاد جنسی و وابستگی شیمیایی همانند، اختلال خوردن، کار وسواسی، خرج کردن وسواسی و قمار وسواسی، بین وابستگی به دارو و اعتیاد همزمان به نیکوتین، وابستگی رابطه ای، وابستگی به الکل، رفتارهای جنسی وسواسی، اختلالات خوردن و قمار وسواسی، بین اعتیاد جنسی و اعتیاد های همزمان به داروها، خرج کردن، پر خوری و قمار، بین اعتیاد های الکل و مواد مخدر و پر خوری وسواسی، قمار و خرید کردن وسواسی و بین قمار و اعتیاد به الکل تأیید شده است.
بر اساس نتایج مطالعات مذکور و عوامل پیچیده ساز دیگر، تعیین تعداد واقعی افراد معتاد به مواد مخدر، بی نهایت دشوار است. همان طور که اشاره کردیم این اختلالی است که حساب و کتاب را به مبارزه می طلبد.
با توجه به میزان شیوع و اختلالات اعتیاد، عجیب نیست که میلیون ها نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم متضرر میشوند. برای شناسایی میزان این زیان ها، به بحث هزینه های ملموس و غیرملموس اختلالات اعتیاد وارد می شویم. ما به وجود ابهام در واژه هزینه اذعان داریم. آیا هزینه ها را بر حسب دلار های ملی که برای این رفتارها هزینه می شود نگاه کنیم، آیا به زیان های اقتصادی ناشی از رفتارهای افراد معتاد نگاه کنیم. درباره هزینه های شخصی پرداخت شده به وسیله افراد، واحدهای تجاری بزرگ، و شرکتهای بیمه چطور، درباره ارتباط بین جرم و اعتیاد به مواد مخدر چطور. ما معتقدیم که برای توصیف درست شدت این اختلالات هر یک باید جداگانه پاسخ داده شوند.
البته نباید آسیب های فردی و خانوادگی ناشی از اعتیاد شیمیایی و فرآیندی را فراموش کرد. در حالی که کتاب های زیادی به طور انحصاری درباره اثرات منفی این اختلالات بر جامعه و خانواده نوشته شده، اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری خانوادگی است و متخصصان بالینی به یک مدل جامع ارزیابی و درمان برای کار با خانوادههای بحرانزده نیاز دارند. بنابراین، باید دردی را که به طور غیر قابل اجتناب، از وجود اختلالات اعتیادی در خانواده نشأت میگیرند به رسمیت شناخت.