تعریف اعتیاد به عنوان فرایندی فراگیر، کارآمدی پیوسته ای داشته است. مدل اختلال اعتیادی فرض میکند که جلوه های رفتاری وسواسگونه که معیارهای شبیه به معیارهای وابستگی شیمیایی را برآورده می سازند، در حقیقت رفتارهای اعتیادی هستند.
با توجه به این که مراجعان به ندرت دارای اختلال اعتیادی منفرد هستند محتاطانه و همچنین صرفه جویانه به نظر می رسد که اعتیادهای چندگانه به طور همزمان درمان شوند. طوری که مداخلات درمانی برای هر اختلال تکرار نشود. از آن جایی که همان مداخلات مورد استفاده در وابستگی شیمیایی در درمان اختلالات اعتیادی دیگر نیز مؤثر بوده اند و با توجه به این که بسیاری از افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر، معیارهای اعتیاد فرآیندی را نیز برآورده میکنند، معیارهای تشخیصی برای اختلال اعتیادی، چارچوبی جامع برای درمان فراهم می کند.
در ایجاد تعریف و معیارهای متناظر برای اختلال اعتیادی، چندین گام مهم برداشته شده است. نخست، اختلال باید از اختلالات شناخته شده قبلی که از دیرباز با الگو های رفتاری مشابهی مشخص شده، متمایز گردد. بحث را با شباهت ها و تفاوت های بین اختلالات اعتیادی و اختلالات وابستگی به انواع مواد مخدر، الکل و دخانیات آغاز خواهیم کرد و با بررسی تفاوت اختلالات اعتیادی با اختلالات کنترل تکانه و وسواس عملی، به پایان خواهیم برد. در بین این بحث ها، معیارهای تشخیصی حاصل از داده های تجربی به دست آمده از نمونه های بالینی دارای اختلالات یکسان را پیشنهاد خواهیم کرد. در تلاش برای تعریف اختلال اعتیادی، کار با شناسایی عناصر کلیدی به کار رفته در تشخیص وابستگی شیمیایی آغاز می شود. با توجه به این که هیچ کدام از دو شرط تحمل و واپس روی برای تلقی رفتار یا مواد مخدر به عنوان اعتیاد ضرورت ندارند.
حالت هایی را بررسی می کنیم که برای تشخیص اختلال وابستگی اعتیاد لازم و کافی هستند. دو معیار لازم و کافی برای تشخیص اعتیاد شیمیایی عبارتند از:
1.شکست مکرر در کنترل مصرف یک یا چند ماده مخدر.
2.تداوم مصرف مواد مخدر علیرغم پیامدهای آسیب زای جدی.
برای رسیدن به یک تعریف دقیق از اختلال اعتیادی، در موقعیت فوق، واژه رفتار را جایگزین مواد مخدر و مواد اعتیاد آور کرده و عناصر کلیدی را به مباحثی اضافه کرده که تأکید داشتند، رفتارهای اعتیادی در بافت اختلال وسواس عملی یا کنترل تکانه بهتر تعریف می شوند.
در واقع، بسیاری از عناصر کلیدی مربوط به سه اختلال وابستگی شیمیایی، اختلال کنترل تکانه و اختلال وسواس فکری و عملی را با هم یکپارچه می کند و به شکل زیر در می آید:
رفتاری که می تواند برای تولید لذت و کاهش عواقب دردناک مؤثر افتد و در الگویی به کار بسته میشود که با دو خصیصه کلیدی مشخص میشود: 1.شکست مکرر در کنترل رفتار.
2.ادامه رفتار علیرغم پیامدهای آسیب زای قابل توجه.