اکثر افرادی که سیگار می کشند از نوجوانی شروع به کشیدن سیگار کرده اند. افرادی که دوستان و یا والدین سیگاری دارند نسبت به کسانی که والدین سیگاری ندارند، احتمال بیشتری برای شروع سیگار کشیدن دارند. برخی از نوجوانان می گویند که «فقط می خواستند آن را امتحان کنند» یا فکر می کردند که سیگار کشیدن کار شیکی است و یا با سیگار کشیدن احساس بزرگ بودن می کرده اند.
تبلیغات صنعت دخانیات، قیمت ارزان و در دسترس بودن این محصولات تأثیر زیادی در افزایش آمار افراد سیگاری در جامعه ما دارد. صنعت تنباکو سالانه میلیاردها تومان برای بازاریابی تبلیغاتی هزینه می کند که سعی دارد سیگار کشیدن را هیجان انگیز، جذاب و بی خطر نشان دهد. استفاده از تنباکو در بازی های ویدیویی، آنلاین و تلویزیون نیز نشان داده می شود. فیلمهایی که سیگار کشیدن افراد را نشان میدهند عامل مؤثر دیگری برای افزایش مصرف دخانیات هستند. مطالعات نشان می دهد که جوانانی که سیگار کشیدن را در فیلم می بینند، احتمال بیشتری برای شروع سیگار کشیدن دارند و به سمت آن جذب می شوند و نسبت به بقیه هم سالان خود، دو برابر بیشتر وسوسه می شوند.
تأثیر جدیدتر بر مصرف دخانیات، سیگار الکترونیکی و سایر دستگاههای الکترونیکی شیک و پیشرفته «ویپینگ» است. این دستگاهها که اغلب به اشتباه به عنوان بیخطر و راحتتر از محصولات تنباکوی سنتی به نظر میرسند، راهی برای کاربران جدید هستند تا نحوه استنشاق و اعتیاد به نیکوتین را بیاموزند، که میتواند آن ها را برای کشیدن سیگار آماده کند.
ما مجبوریم سیگار بکشیم زیرا بهترین غذای دنیا بدون کشیدن یک نخ سیگار هیچ لذتی ندارد ( با این که می دانیم از نوشیدن یک لیوان شربت خنک هم لذت می بریم و هیچ گاه با نخوردن آن کلافه و عصبی نمی شویم).
ما مجبوریم سیگار بکشیم زیرا سیگار باعث می شود بهتر با غم ها، دلهره ها، مصیبت ها و ناراحتی های زندگی کنار بیاییم. سیگار بهترین دوست لحظات تنهایی ماست و وقتی که خسته و کلافه از کار روزانه یک نخ سیگار روشن می کنیم چه قدر لذت بخش است. با این که می دانیم سیگار توان زندگی را از ما گرفته و ما هر روز خسته و ناتوان تر از روز قبل می شویم).
ما مجبوریم سیگار بکشیم چون هیچ تفریح و مسافرتی بدون کشیدن سیگار لذت واقعی خود را ندارد. سیگار تنها دوستی است که هر وقت بخواهیم نزدیکمان است و آراممان می کند (با این که می دانیم سیگار مانند انگلی از درون در حال نابود کردنمان است).
حقیقت این است که افراد سیگاری اعتراف می کنند، در واقع در دل آرزو داریم که ای کاش هیچوقت لب به سیگار نمی زدیم و اگر زمان به عقب برمی گشت هرگز آن اولین سیگار را روشن نمی کردیم، واقعاً از لحاظ جسمی تحلیل رفته ایم و هر روزی که می گذرد شاهد نابودی خودمان هستیم. برای همین به کودکان خود نصیحت می کنیم که هرگز راه پدرشان را نروند و از سیگاری شدن آن ها می ترسیم.