جنــگ و مرافعــه بــا فــرد معتــاد، کاری بســیار ســاده و در عین حــال بی نتیجــه اســت. مــا به تدریــج عــادت می کنیــم کــه همــه هوش وحــواس خــود را روی رفتارهــای ویرانگــر او و مصائــب و مشکلاتی کــه بــر ســر خانــواده آورده اســت، متمرکــز کنیــم. از برشــمردن مصیبت هایــی کــه فــرد مصرف کننده مواد مخدر بــر ســر زندگــی خــودش و مــا آورده اســت، خســته نمی شــویم و چنیــن تصــور می کنیــم کــه اگــر آن هــا پــاک شــوند، همــه مشــکلات و گرفتاری هــای مــا نیــز حــل می شــود و دیگــر در زندگــی هیــچ مشــکل و غصــه ای نخواهیــم داشــت.
ایــن طــرز تفکــر نشــان می دهــد کــه نه تنهــا عزیــز معتــاد مــا از بیمــاری اعتیــاد رنــج می بــرد، بلکـه خـود مـا نیـز تحـت تأثیـر ایـن بیمـاری قـرار گرفته ایـم. تک تـک اعضـای خانـواده فـرد معتـاد می تواننـد بـا شـرکت کردن در جلسـات رایـگان و محرمانـه انجمن هــای حمایــت از خانــواده معتــادان، برنامــه بهبــودی خــود را آغــاز کــرده و اجـازه ندهنـد کـه آن هـا نیـز ماننـد فـرد معتـاد قربانـی بیمـاری اعتیـاد شـوند.
مهم ترین اصلی که افراد خانواده در رابطه با فرد معتاد باید رعایت کنند این است که خود فرد را از اعتیادش جدا کنند و به او نشان دهند در حالی که هرگز اعتیادش را نمی پذیرند، اما خود او را دوست دارند و خواهان حمایت از خود او و نه اعتیادش هستند. وقتــی ایــن تصــور باطــل را کنــار بگذاریــم می توانیــم فــرد معتــاد را بــه قطـع مصـرف مـواد مخدر وادار کنیـم، قـدرت آن را پیـدا خواهیـم کـرد کـه بـر اسـاس واقعیت هــا و بــه دور از خشــم و ســرزنش کردن عزیــز معتادمــان، ارتباطــی ســازنده بــا او برقــرار کنیــم.
هـر عضـوی از خانـواده بایـد در منـزل، مسـئولیت هایی داشـته باشـد. تعـدادی از ایــن مســئولیت ها نیــز بایــد بــه فــرد معتــاد واگــذار شــود و از او خواســته شــود. هیــچ گاه به دلیــل اعتیــاد، بیمار را از انجــام مســئولیت هایش هر قــدر هــم مســئولیت های کوچکــی باشــد معــاف نکنیــد. بــرای مثــال، از آن هــا بخواهیــد کــه بــه مدرســه فرزندشــان برونــد، بــرای خانــه خریــد کننــد و بچه هــا را بــه پــارک ببرنــد.
هیــچ گاه فکــر نکنیــد او کــه نمی توانــد «یــا» او قابــل اعتمــاد نیســت «یــا» ظاهــر او مایــه خجالــت اســت و همــه می فهمنــد کـه معتـاد اسـت. در عـوض بایـد اجـازه دهیـد کـه فـرد معتـاد به طـور مـداوم در موقعیت هــای اجتماعــی حضــور پیــدا کنــد. وقتــی یــک پــدر معتــاد را در مســائل مربــوط بــه خریــد منــزل یــا مدرســه فرزندانــش درگیــر کنیــد، بســیار بیشــتر احتمــال دارد کــه او به طــور غیرمســتقیم درگیــر مســئولیت هایی کــه بر عهــده دارد بشــود، به جــای این کــه او در خانــه بنشــیند و شــما مــدام به طــور کلامــی او را ســرزنش کنیــد.
طــوری با بیمار صحبــت نکنیــد کــه نشــان دهیــد حرف هــای شــما همیشــه درســت اســت و حــق به جانــب شماســت. ســعی کنیــد بحــث را طـوری ادامـه دهیـد کـه نقطـه مشـترکی بیـن شـما و فـرد معتـاد به وجـود بیایـد. همیشـه به یـاد داشـته باشـید کـه فـرد معتـاد، در واقـع از نوعـی بیمـاری مزمـن رنــج می بــرد کــه دیدگاه هــا و طــرز فکــرش را تحــت تأثیــر قــرار داده اســت. پــس نبایــد تصــور کنیــد کــه دلیــل رفتارهــای غیرمنطقــی او، اذیت کــردن یــا آسیب رســاندن بــه شماســت.