آسیب شناسی روانی اعتیاد

برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیادگرا و خصوصیات روانی-شخصیتی، بیشتر در معرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند. اشخاصی که بیشتر در معرض خطر هستند، اغلب نارسایی های روانی و شخصیتی عدیده ای را نشان می دهند که احتمالا دارای یک شالوده ی زیست شناختی است و اثر غیرمستقیم بر ایجاد مخاطره می گذارد.

تحقیقات مشخص کرده است که تعامل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست شناختی در CNS (سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و نگهداری رفتاری)، زمینه ی الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب اختلاف و شخصیت بهنجار و به همان اندازه، ایجاد اختلال شخصیتی و رفتاری، از جمله الکلیسم و سایر سوءمصرف های مواد می شود.

به علاوه، فعالسازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده های نو و نشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه. بر این اساس، افراد در چنین فعالیت های رفتاری که نوجویی نامیده می شود، با هم متفاوت هستند. بازداری رفتاری در پاسخ به نشانه های تنبیه یا فقدان پاداش انجام می شود.

بنابراین، افراد به لحاظ قابلیت بازداری رفتاری که آسیب پرهیز نامیده می شود، با یکدیگر تفاوت دارند. رفتاری که در گذشته تقویت دریافت کرده است، حتی در شرایطی که تقویت ادامه نداشته باشد، نیز تکرار می شود و افراد در میزان این تداوم رفتاری که پس ازقطع تقویت وجود دارد و پاداش وابستگی نامیده می شود، نیز با هم تفاوت دارند.

همچنین تحقیقات بر شخصیت به عنوان عامل مستعد کننده ی اعتیاد تمرکز دارد. طبق نظریه ی سه بعدی، سه بعد اساسی چون نوجویی، اجتناب از آسیب و وابستگی به تقویت و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد دخالت مستقیم دارند.

به طور کلی، در رویکردهای جدید شخصیتی برای وابستگی به مواد، سه مرحله در فرآیند اعتیاد وجود دارند:

  1. مصرف ماده مخدر به جهت لذت بردن مورد استفاده قرار می گیرد.
  2. عادت کردن به مقدار مصرف اولیه و افزایش دادن آن به جهت کسب مجدد لذت با احساسات مثبت و خوشایند.
  3. مصرف مواد به جهت جلوگیری از بروز علائم ترک است تا لذت بردن ( مصرف می کنند تا نمیرند).

 

در بعضی از منابع روانشناسی، برای وابستگی به مواد سه مرحله نام برده شده است که عبارتند از:

  1. شروع مصرف که به دلایل گوناگون است مثل کاوش تجارب جدید با کنجکاوی، تشویق دوستان و غیره که در آن با لذت های ماده آشنا می شوند.
  2. شک و تردید مصرف کننده باعث می شود که به ادامه ی مصرف شک کند و عاقبت بقیه ی معتادان و مصرف کنندگان برایش تداعی می شود.
  3. در این مرحله عده ای از معتادان از وضعیتی که در آن قرار گرفته اند، ناراحت می شوند و شروع به ترک می کنند. اما ترک اعتیاد مجدد که خود پس از نخستین ترک ممکن است رخ دهد، در اثر مشکلی است که فرد در مقابل آن احساس ناتوانی می کند و مجددا به ماده ی مخدر پناه می آورد و اعتیاد دوباره شروع می شود.

اکثر معتادان افرادی هستند که از نظر عاطفی، کودکانه، نابالغ، پرخاشگر و مهاجم هستند و برای تسکین فشارها و مشکلات روانی خود از مواد مخدر استفاده می کنند. به عبارت دیگر، پیروان این دیدگاه افراد وابسته به مواد را افرادی با مشکلات شخصیتی معرفی می کنند که هم موجب گرایش به مواد و مصرف آن می شوند و هم راه حل مشکلات خود را در استفاده از مواد جستجو می کنند. اما، در دیدگاه های جدید شخصیتی خاص برای مصرف کننده قائل نیستند و عده ای نیز معتقد هستند که شخصیت خاص، علت وابستگی نیست بلکه معلول آن است.

به هر حال، توجه به یک تابلوی بالینی مشترک برای همه ی مصرف کنندگان با همه ی زمینه های فرهنگی، اجتماعی، ارثی و غیره مهم است. به علاوه، یک درمان مشترک دارویی و یک درمان خاص روان پزشکی را با توجه به مشکلات روان-تنی اعتیاد باید در نظر گرفت. به طور کلی، برخی افراد خصوصیات ذاتی منحصر به فردی دارند که ممکن است تاثیر به سزایی بر روی تمایل آنها نسبت به مصرف مواد افیونی و غیرافیونی داشته باشد، مانند افسردگی یا نیاز به محرک های قوی در اضطراب.

اختلالات روان پزشکی ای که با وابستگی مواد مرتبط هستند، عبارتند از:

  • اختلالات خلقی ( مانند مانیا و افسردگی)
  • اختلالات سایکوز(مانند اسکیزوفرنی)
  • اختلالات اضطرابی (به ویژه اختلال پانیک، فوبی اجتماعی و PTSD یا اختلال استرس پس از سانحه)
  • اختلالات شبه جسمی ( به ویژه اختلال درد و جسمانی سازی)
  • اختلال شخصیت ( به ویژه شخصیت ضد اجتماعی و مرزی)
  • اختلال عملکرد جنسی ( همچون انزال زودرس)
  • اختلال خواب
  • اختلالات کودکی و نوجوانی (مانند ADHD یا اختلال نقص توجه و بیش فعالی که اگر در کودکی درمان نشود و تا بزرگسالی ادامه یابد بیشتر در معرض وابستگی به مواد هستند).

به طور کلی اختلالات روان پزشکی و حتی اختلالات جسمانی تقدم بر وابستگی به مواد افیونی دارند. بدین معنی که معتادان به دلیل مشکلات روانی- جسمانی خود و برای مقابله و غلبه بر آنها اقدام به مصرف مواد مخدر به عنوان خود درمانی می نمایند. همچنین با مصرف مواد زمینه شکل گیری اختلالات روانی- جسمانی مهیا می شود و در حقیقت پدیدآیی آنها بر اثر اعتیاد (ثانویه) است و می تواند پدید آورنده ی اختلالات روان پزشکی چون اضطراب، افسردگی، اختلات جنسی و خواب گردد.

تئوری های روان پزشکی و روان پویشی هر انحراف و کج رفتاری (اعتیاد) را ناشی از تجارب نخستین دوران کودکی و الگوهای ارتباطات خانوادگی می دانند. چنین رفتارهایی عمدتا برخاسته از درون و روان فرد است و از نظر روانی و طبی، بیمار به شمار می روند. فرهنگ و واقعیات اجتماعی نقش چندانی در این فرآیند ندارند و تنها زمینه ایی هستند برای بروز رفتار انحرافی و محرومیت فرد از نیازهای اصلی و اولیه، چون نیاز به امنیت روانی و عاطفی دروان کودکی، و او را به ساختن و تشکیل شخصیت خاص هدایت می کنند.

تجارب ایام کودکی نظیر تضادها و آشفتگی های روانی و عاطفی، عمدتاً ساختار شخصیتی فرد را تعیین می کنند و مشخصا الگوی رفتار او را برای دوره های بعد طرح ریزی می نمایند. میزان بالایی از خصوصیات خاص شخصیتی، نظیر ناامنی، تزلزل روانی، احساس عدم کفایت، ناتوانی در ابراز احساسات و عواطف، پرخاشگری و نظایر آنها از ویژگی های افراد (معتاد) می باشد.

نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که 30 تا 60 درصد بیماران مبتلا به سوءمصرف با وابستگی به مواد مخدر واجد ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند. خواه این الگو قبل از شروع مصرف مواد وجود داشته باشد و خواه در طی مصرف مواد ظاهر شده باشد. افرادی که تشخیص وابستگی به مواد به همراه اختلال شخصیت ضداجتماعی دارند، آسیب روانی بیشتری دارند و تکانشی تر، منزوی تر و افسرده تر از بیمارانی هستند که فقط تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی را دریافت کرده اند.