نوروفیدبک، روش درمانی بدون دخالت دارو است. نوروفیدبک یا پس خوراند یا بازخورد عصبی، روش ایمن، بدون درد و بدون عوارض جانبی است که امروزه در حوزه درمان، به ویژه درمان پزشکی و روان شناختی مورد استفاده قرار می گیرد.
متخصصان معتقدند که اعتیاد پدیدهای است که بر ابعاد مختلف وجود شخص، مخصوصاً بر ذهن و روان تأثیرات مخربی دارد. آنها معتقدند که در هر اختلالی از جمله مشکل اعتیاد، ارتباط تنگاتنگی میان مغز و بدن و روان فرد وجود دارد و بر همین اساس، طی چند دهه گذشته فعالیت های زیادی در این زمینه صورت گرفت و یکی از نتایج این فعالیت ها، ابداع روش نوین نوروفیدبک بوده است.
در سال ۱۹۶۰، دانشمندان بر اساس اصول علمی روان شناختی و فیزیولوژیکی، کشف کردند که اگر افراد به دستگاه کنترل متصل شوند، میتوانند فرا بگیرند که روی امواج مغز و ضربان قلب خود تأثیر بگذارند.
مطالعات بعدی نشان داد که سایر عملکردهای بیولوژیکی را نیز میتوان به همین روش کنترل کرد. پیشرفتهای تکنولوژی کامپیوتر، موجب افزایش استفاده از بیوفیدبک گردید. در این روش، با قرار دادن حسگرها بر سر بیمار، از طریق آن ها اطلاعاتی از چگونگی عملکرد مغزی وی و به ویژه، نابهنجاری هایی که ممکن است در مغز و امواج مغزی وجود داشته باشد، دریافت می شود.
بر اساس اطلاعات دریافتی، یک سری محرک های دیداری و شنیداری به بیمار ارائه می شود و بیمار با تمرکز بر روی این محرک های ذکر شده، عملکرد مغز خود را تغییر میدهد.
با گذشت زمان و با تکرار این فرآیند، طی جلسات درمانی بیمار به مرحلهای از توانایی روانی و ذهنی دست پیدا میکند و از این طریق، میتواند بر فرآیندهای جسمی و روانی خود کنترل بیشتری پیدا کند و به عبارت دیگر، از این طریق به مغز آموزش می دهیم که توانایی اش را جهت تنظیم عملکرد های جسمانی و مراقبت از خودش افزایش دهد و عملکرد و اثرگذاری روش درمانی نوروفیدبک در بخش سطحی و ظاهری مطرح می شود.
در بخش عمیق تر، عملکرد زیربنایی این روش با تأثیر آن روی سیستم مغز میباشد که در این روش از ابزارهایی چون مغزنگاری الکتریکی و سایر ابزارهای روان شناختی و عصب شناختی استفاده میشود.
با استفاده از این ابزارها، مشکل اصلی سیستم مغز و علت زیربنایی بیماری فرد در سیستم عصبی او دقیقاً مشخص میشوند و سپس تغییر و اصلاح آن میپردازند. اساس کار نوروفیدبک، بر روی امواج مغزی بیمار است. در ارتباط با افراد وابسته به مواد مخدر، تحقیقات عصب روان شناختی نشاندهنده وجود آسیب و عدم تحول بهنجار در عملکرد مغزی است.
نتایج مطالعات نشان داد که مغز بیمار معتاد در زمینه فعالیت امواج آلفا، بتا و دلتا دچار مشکل بوده و این نوع نابهنجاری ها در عملکرد مغزی آن ها، پایه بسیاری از حالات روانی نا خوشایند آنها و ولع مصرف مواد مخدر در آن ها می باشد.
این نابهنجاری ها می توانند علت شکلگیری بسیاری از مشکلات چون اضطراب، افسردگی، مشکلات شناختی و تمایل به مصرف مواد مخدر در آن ها باشد. محاسن این روش نسبت به روش های دارویی، بی ضرر بودن آن برای محیط بیوشیمیایی مغز است.
نوروفیدبک تنها از بررسی امواج دلتا، تتا، آلفا و بتا که از مغز ساطع میشود، برای عملکرد بهتر مغز بهره میبرد. پژوهشهای متخصصان مغز و اعصاب ثابت کرده است که امواج تتا امواجی هستند که با کارایی بالاتر و افزایش خلاقیت، امواج بتا با قدرت تمرکز و دیگر فعالیتهای شناختی و امواج آلفا با آرامش و امواج دلتا با خواب عمیق و افزایش عملکرد سیستم ایمنی بدن مرتبط هستند.
اساس شکلگیری روش درمانی نوروفیدبک، بر اساس این پدیده عصب شناختی است که تحریک مناسب نواحی مختل شده مغز به وسیله نوروفیدبک میتواند باعث آغاز فعالیت بهنجار و بهبود اختلال مورد نظر در معتاد شود.
اساساً، این متد علمی می تواند از طریق افزایش بهزیستی معتادان، منجر به از بین رفتن عاداتی چون وابستگی به مواد مخدر و اختلال مصرف مواد مخدر شود و در نتیجه، منجر به ایجاد تغییرات مثبت در خلق، شخصیت و روان معتادان گردد.