اولین فضیلت انسان، نمایندگی خداوند بر روی زمین است. بنابراین از نظر دین مبین اسلام، انسان تنها موجودی است که مسئول سرنوشت خود می باشد و نه تنها مسئول سرنوشت خویش، بلکه مسئول انجام دادن یا اجرای رسالت خدایی در جهان و امانت دار او در عالم و طبیعت است.
بارزترین شاخصه انسان خودآگاهی است. حیات و حرکت او تنها تابع کور و جبری عوامل و قوانین زیستی، غرایز طبیعی، اوضاع اقلیمی، نظام اجتماعی، فرهنگی، طبقاتی و . . . نیست. زیرا در مسیر تکامل و تعالی اش هر چه که بر میزان آگاهی اش افزوده می گردد، نیروی انتخاب و اختیار در او قوی تر می شود و در نتیجه بر تمام جبرهای یاد شده که بر او حکومت میکنند، چیره می گردد.
از سوی دیگر واقعیات تاریخی و اجتماعی در جهان معاصر و حتی در گذشته مبین این امر است که در هر جامعه ای که تعالیم دینی و احکام الهی حاکم نبوده، آن جامعه به سوی سقوط و انحطاط اخلاقی سوق یافته و مفاسد و آسیبهای اجتماعی موجودیت جامعه را با خطر مواجه ساخته است.
یکی از عوامل و منشاء پیدایش و گسترش فساد و آلودگی اخلاقی و اجتماعی و به طور کلی بزهکاری ها و آسیب های اجتماعی، از جمله اعتیاد و رواج استعمال مواد مخدر، الکل، دخانیات، بی تعهدی و انجام ندادن فرایض دینی است.
آسیب پذیری جوانان و افرادی که متدین، مؤمن و پایبند اخلاقیات و قوانین دینی خود هستند، بسیار کم و نامحسوس است. اما بزهکاری و انحرافات اجتماعی در کسانی که از انجام دادن فرایض دینی سر باز میزنند و به بندگی خداوند تن نمیدهند، شدید و از پای درآورنده است.
مذهب، پس از آگاهی، تکیه گاه اساسی اش بر اخلاق، به عنوان نظامی از ارزشها و به تعبیر خودمان «فضیلت» هاست که فلسفه اصلی زندگی و رشد تکاملی انسان و به ویژه مبنای اساسی تعلیم و تربیت آن را معین می سازد و از اینجاست که مرزی مشخص، فلسفه «انسان سازی» را در فرهنگ مادی و فرهنگ مذهبی از یکدیگر جدا میسازد.
در آن جا، فلسفه و رسالت اصلی تعلیم و تربیت، تهیه نیروی انسانی برای رفع احتیاجات جامعه از نظر تکنولوژی، تولید، توزیع و . . . به هرحال کاری اجتماعی و در اینجا، نیل به دو هدف اساسی است: یکی رشد فکری و علمی در جهت کشف حقیقت جهان و شناخت جوهر و رسالت وجودی انسان و معنی زندگی، مسیر فطرت و طریق حرکت انسان در هماهنگی با هستی است، و دیگری رشد وجودی و پرورش ارزش های متعالی و تکامل معنوی انسان است.
علم نیز در این دو فرهنگ، دو جهت مخالف را میگیرد. در فرهنگ مادی، ابزار تأمین مادی و کسب قدرت و خدمت به پیشرفت تکنولوژی است و در فرهنگ مذهبی، علم چراغ هدایت است و روشنگر حقیقت و خدمت به پیشرفت ایدئولوژی.
نکته آخر اینکه در اسلام، فلسفه حرام بودن بسیاری از محرمات، مضر بودن آن ها برای سلامتی فرد و اجتماع است؛ و یک اصل کلی برای فقها مطرح است که هر چیزی (مواد مخدر) که محرز شود برای انسان مضر است حرام است.
به طور کلی رفتاری که منجر به مصرف مواد اعتیادآور میگردد دارای فرآیندی پیچیده با چارچوب تعاملی چند علتی است. عوامل فیزیولوژیکی، زیست شیمیایی، روان شناختی و غیره، از عواملی هستند که می توانند در گرایش افراد به سوی اعتیاد نقش داشته باشند.
برخی از پژوهشگران دیدگاههای کلی و همه جانبه ای نسبت به گرایش به سوی اعتیاد دارند، حال آنکه برخی دیگر، بیشتر روی یک یا دو عامل مهم در گرایش به اعتیاد تکیه کردهاند. برای مثال: روی ابعاد جسمانی یا زیست شیمیایی و یا روانشناختی.