یک پژوهش جدید برآورد میکند که در سطح جهانی، تنها 6.9 درصد از افراد مبتلا به اختلالات روانی یا سوءمصرف مواد، درمانی مؤثر دریافت میکنند.
محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا و دانشکده پزشکی هاروارد دادههای نظرسنجی 57,000 شرکتکننده از 21 کشور را در بازهای 19 ساله بررسی کردند. یافتههای آنها بینشی جامع از روند خروج افراد از مسیر درمان مؤثر برای 9 اختلال شایع اضطرابی، خلقی و مصرف مواد ارائه میدهد.
این مطالعه، بزرگترین مانع درمان را عدم آگاهی از نیاز به کمک شناسایی کرده است. بااینحال، حتی بسیاری از افرادی که به دنبال مراقبتهای پزشکی هستند نیز درمان مؤثری دریافت نمیکنند.
دکتر دانیل ویگو، استادیار دپارتمان روانپزشکی دانشگاه بریتیش کلمبیا و دانشکده بهداشت عمومی، بیان میکند: «این دادههای نظرسنجی به ما این امکان را میدهد تا تنها شاخص درمانی مؤثر برای سلامت روان و سوءمصرف مواد را ایجاد کنیم. تصمیمات سیاستگذاری و تخصیص بودجه باید مبتنی بر دادهها باشد، اما این رویکرد همواره در حوزه سلامت روان و سوءمصرف مواد رعایت نشده است.»
سازمان بهداشت جهانی و طرح بررسی جهانی سلامت روان، دادههایی درباره شیوع، شدت و درمان اختلالات روانی در سطح جهان را جمعآوری میکنند.
این پژوهش بر افرادی متمرکز بود که در نظرسنجیها شرکت کرده و معیارهای تشخیصی اختلالات روانی را بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) داشتند؛ سیستمی که از سال 1994 تا 2013 توسط متخصصان سلامت روان برای طبقهبندی این اختلالات استفاده میشد.
تیمی به سرپرستی دکتر دانیل ویگو و دکتر رونالد کسلر از دانشگاه هاروارد بررسی کردند که شرکتکنندگان تا چه اندازه به دریافت درمانی مؤثر، مطابق با دستورالعملهای مبتنی بر شواهد، نزدیک شدهاند و در کدام مرحله ممکن است از این مسیر خارج شده باشند. آنها چهار مرحله کلیدی زیر را تحلیل کردند و درصد افرادی را که از هر مرحله به مرحله بعدی منتقل شدند، مشخص نمودند:
یافتهها:
به دلیل ریزش بیماران در مراحل مختلف، تنها 6.9 درصد از کل افراد مورد مطالعه، درمانی مؤثر دریافت کردند.
دکتر دانیل ویگو تأکید میکند که شناسایی نقاط بحرانی در مسیر درمان هر یک از این اختلالات، دیدگاهی منحصربهفرد و پیشتر در دسترس تصمیمگیرندگان قرار نداشته را ارائه میدهد. این اطلاعات به آنها کمک میکند تا مشکلات را بهصورت عینی درک کرده و برای بهبود سیستم اقدام کنند.
این پژوهش نشان داد که پس از مراجعه بیماران به سیستم مراقبتهای بهداشتی، اما پیش از دریافت درمان مؤثر، کاهش چشمگیری در روند درمان رخ میدهد. دکتر ویگو توضیح میدهد که ازآنجاکه پزشکان عمومی و پزشکان خانواده معمولاً اولین نقطه تماس بیماران با این سیستم هستند، اطمینان از آموزش مناسب آنها امری حیاتی است.
او میگوید: «افزایش توانایی پزشکان عمومی در تشخیص و درمان موارد خفیف تا متوسط و دانستن زمان ارجاع بیماران با شرایط شدیدتر به متخصصان، پایهای اساسی برای بهبود این سیستم است.»
این مطالعه شواهدی ارزشمند در اختیار تصمیمگیرندگان قرار میدهد تا سیاستگذاریها و تخصیص بودجه در حوزه سلامت روان و سوءمصرف مواد را بهدرستی هدایت کنند.
با شناسایی شکافهای موجود در خدمات و بررسی پیامدهای اختلالات مختلف، از اختلال دوقطبی گرفته تا اعتیاد، مشخص میشود که سرمایهگذاریهای هدفمند میتوانند بیشترین تأثیر را داشته باشند. این بینش به سیاستگذاران در سراسر جهان کمک میکند تا مداخلاتی را که منجر به بهبود کیفیت مراقبت میشود، در اولویت قرار دهند.