رابطه بین تغذیه و سلامت روان به اندازهای مهم است که به شکل یک رشته علمی مستقل به نام روانتغذیه (psychonutrition) مورد بررسی قرار گرفته و تعدادی از روانپزشکان نیز در رابطه با این موضوع کتابهایی منتشر کردهاند.
رژیمهای غذایی حاوی قند زیاد و غذاهای فوق فرآوریشده نه تنها باعث چاقی مفرط، بیماریهای قلبیعروقی، دیابت و سرطان میشوند، بلکه تأثیرات منفی بر مغز نیز دارند. این نوع تغذیه میتواند علائم افسردگی را افزایش بدهد. در مقابل، رژیم غذایی مدیترانهای که بر مصرف میوهها و سبزیجات فصلی، حبوبات و روغن زیتون تأکید دارد و مصرف گوشت را محدود میکند، اثرات محافظتی در برابر اضطراب و افسردگی دارد.
یک مطالعه تحلیلی توسط محققان فرانسوی نشان داده است که پیروی از رژیم غذایی مدیترانهای، خطر ابتلا به افسردگی را تا ۳۳ درصد کاهش میدهد.
اسیدهای چرب ضروری امگا ۳ برای عملکرد صحیح نورونها و سنتز انتقالدهندههای عصبی ضروری هستند و خواص ضدالتهابی دارند. با این حال، مصرف ما کمتر از میزان توصیهشده است. بنابراین، توصیه میشود که مصرف غذاهای غنی از امگا ۳ مانند ماهیهای چرب، گردو، دانههای چیا و روغنهای پرس سرد مثل کلزا، زیتون و کتان افزایش یابد یا از مکملهای غذایی حاوی امگا ۳ مورد مصرف قرار گیرد.
روده با داشتن ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون یاخته عصبی ارتباط نزدیکی با مغز دارد. علاوه بر آن، میلیاردها باکتری و مخمر که یک اکوسیستم میکروبی به نام میکروبیوم روده را تشکیل میدهند، با مغز ما تعامل دارند. وقتی این اکوسیستم حساس بهدرستی شکل نگیرد یا آسیب ببیند، ممکن است در افراد مستعد به بروز اختلالات روانی منجر شود. ارتباط بین میکروبیوم و اختلالات اوتیسم موضوع مطالعات متعددی بوده است.
شواهد نشان میدهند که میکروبیوم روده ممکن است در بروز یا تشدید اختلالات اضطرابی و افسردگی نقش داشته باشد. برای نمونه، آزمایشی که حدود ده سال پیش توسط محققان کانادایی انجام گرفته بود، نشان داده که انتقال میکروبیوم روده موشهای افسرده به موشهای سالم، منجر به افسرده شدن موشهای سالم شده است.
پاسخ به استرس تحت تأثیر میکروبیوم قرار میگیرد، هرچند هنوز نمیتوان نتیجهگیری قطعی در مورد انسان داشت. تغذیه و آلودگیها بر فلور روده تأثیر میگذارند و مصرف غذاهای سرشار از فیبرهای گیاهی و مواد تخمیرشده میتواند به رشد میکروبیوم مناسب کمک کند.
اختلالات روانی و مصرف مواد روانگردان به هم مرتبط هستند. بسیاری از افراد برای کاهش احساسات منفی به الکل یا مواد مخدر روی میآورند، اما این یک چرخه معیوب است، زیرا مصرف بیش از حد این مواد میتواند اختلالات روانی را ایجاد یا تشدید کند.
نوشیدن الکل در بسیاری از کشورها قانونی است و معمولاً برای کاهش اضطراب و آرامش استفاده میشود. اگرچه در کوتاهمدت مؤثر است، اما مصرف مکرر و طولانیمدت آن میتواند بهجای آرامش، اضطراب و افسردگی ایجاد کند.
افراد سیگاری دو برابر بیشتر از غیرسیگاریها در معرض اختلالات اضطرابی هستند و این اختلالات نیز خطر وابستگی به دخانیات را افزایش میدهند و از آنجایی که نیکوتین محرک است، این وابستگی میتواند اضطراب را بدتر بکند.