اختلال وسواس فکری عملی (Obsessive-compulsive disorder) یا OCD یک اختلال مزمن است که در آن فرد افکار تکراری و غیرقابل کنترل (وسواس) را تجربه میکند، یا رفتارهای تکراری (اجبار) و یا هر دو را انجام میدهد. این علائم میتوانند زمانبر و ناراحت کننده باشند و در زندگی روزمره تداخل ایجاد کنند. با این حال، درمانهایی برای کمک به مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی وجود دارد.
افراد مبتلا به OCD ممکن است وسواس، اجبار یا هر دو را تجربه کنند. وسواس فکری، امیال یا تصاویر ذهنی مکرر و ناخواستهای هستند که باعث اضطراب میشوند. برخی از وسواسهای رایج عبارتند از:
اجبارها، رفتارهای تکراری هستند که اغلب در پاسخ به یک وسواس انجام میشوند. برخی از رایجترین رفتار اجباری، عبارتند از:
همه افکار تکراری وسواس نیستند و همه مراسم یا عادات اجباری نیستند. با این حال، افراد مبتلا به OCD به طور کلی:
برخی از افراد مبتلا به OCD همچنین دارای اختلال تیک هستند که شامل حرکات یا صداهای تکراری میشود. تیک های حرکتی حرکات ناگهانی، کوتاه و تکراری مانند پلک زدن، حرکات چشم، شانه بالا انداختن و تکان دادن سر یا شانه است. تیکهای صوتی شامل مواردی مانند صاف کردن مکرر گلو، خرخر کردن یا ایجاد صدای خرخر است.
علائم OCD میتوانند در هر سنی ظاهر شوند، اما معمولاً بین اواخر کودکی و اوایل بزرگسالی شروع میشوند. ابتلای افراد به OCD بیشتر در دوران جوانی تشخیص داده میشود.
علائم OCD ممکن است به تدریج شروع شوند و برای مدتی کاهش یابند یا با گذشت زمان تشدید شوند. در دورههای استرس، علائم معمولاً بدتر میشوند. همچنین، وسواسها و اجبارهای یک فرد ممکن است در طول زمان تغییر کنند.
افراد مبتلا به OCD ممکن است از موقعیتهایی که علائم آنها را تحریک میکند اجتناب کنند یا برای مقابله با آنها از مواد مخدر یا الکل استفاده کنند. بسیاری از بزرگسالان مبتلا به OCD میدانند که رفتارهای اجباری آنها منطقی نیست.
با این حال، کودکان ممکن است متوجه نباشند که رفتار آنها غیرعادی است و اغلب از این میترسند که اگر برخی از مناسک اجباری را انجام ندهند، اتفاق وحشتناکی رخ دهد. والدین یا معلمان معمولاً علائم OCD را در کودکان تشخیص میدهند.
تشخیص این اختلال گاهی اوقات دشوار است، زیرا علائم آن شبیه به سایر اختلالات روانی مانند اختلالات اضطرابی است. همچنین ممکن است فرد همزمان با OCD، به اختلال روانی دیگری نیز مبتلا باشد.
اگرچه علل دقیق ابتلا به OCD ناشناخته هستند، عوامل خطر متعددی میتوانند احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش دهند. این عوامل عبارتند از:
ژنتیک: مطالعات نشان دادهاند که داشتن یکی از بستگان درجه یک (والدین یا خواهر و برادر) مبتلا به OCD با افزایش احتمال ابتلا به این اختلال همراه است. دانشمندان هیچ ژن یا مجموعهای از ژنها را شناسایی نکردهاند که به طور قطعی منجر به OCD شود، اما مطالعات برای بررسی ارتباط بین ژنتیک و OCD ادامه دارد.
ساختار و عملکرد مغز: مطالعات تصویربرداری انجام شده از مغز نشان دادهاند که افراد مبتلا به OCD اغلب در قشر پیشانی و ساختارهای زیر قشری مغز تفاوتهایی دارند، مناطقی از مغز که بر توانایی کنترل رفتار و پاسخهای احساسی تأثیر میگذارد. محققان همچنین دریافتهاند که چندین ناحیه مغز، شبکههای مغزی و فرآیندهای بیولوژیکی در افکار وسواسی، رفتار اجباری و ترس و اضطراب نقش کلیدی دارند. تحقیقات برای درک بهتر ارتباط بین علائم OCD و بخشهای مختلف مغز همچنان ادامه دارد. این دانش میتواند به توسعه و تطبیق درمانهایی که بر مکانهای خاص مغز تمرکز دارند، کمک کند.
خلق و خو: برخی تحقیقات نشان دادهاند، افرادی که رفتارهای محتاطانهتری دارند، احساسات منفی را تجربه میکنند و در کودکی علائم اضطراب و افسردگی نشان میدهند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به OCD هستند.
آسیب های دوران کودکی: برخی از مطالعات ارتباط بین ترومای دوران کودکی و علائم وسواس را گزارش کردهاند. برای درک این رابطه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
در برخی موارد، کودکان ممکن است پس از عفونت استرپتوکوکی علائم OCD یا خود OCD را نشان دهند. این اختلالات به عنوان اختلالات عصبی خود ایمنی کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) شناخته میشوند.
درمان این اختلال میتواند به بسیاری از افراد کمک کند، حتی کسانی که شدیدترین اشکال OCD را دارند. درمانهای اصلی برای این اختلال شامل روان درمانی، داروها یا ترکیبی از هر دو هستند.
روان درمانی: روان درمانی میتواند یک درمان موثر برای بزرگسالان و کودکان مبتلا به OCD باشد. تحقیقات نشان میدهند که انواع خاصی از روان درمانی، از جمله درمان شناختی رفتاری و سایر درمانهای مرتبط، میتواند به اندازه دارو برای بسیاری از افراد موثر باشد. برای دیگران، روان درمانی زمانی که با دارو ترکیب میشود، ممکن است مؤثرتر باشد.
دارو درمانی: درمانگر ممکن است برای درمان OCD دارو تجویز کند، که رایجترین آنها داروهای ضد افسردگی هستند. این داروها سروتونین را هدف قرار میدهند و شامل مهار کنندههای انتخابی بازجذب سروتونین میشوند. درمان با داروهای ضد افسردگی ممکن است 8 تا 12 هفته طول بکشد تا علائم بهبود یابند و ممکن است به دوزهای بالاتری نسبت به درمان افسردگی نیاز داشته باشد.
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مکرر: در سال 2018، FDA استفاده از تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مکرر (rTMS) را برای درمان OCD شدید تأیید کرد. اگر فردی OCD شدید داشته باشد که با دارو درمانی و روان درمانی بهبود پیدا نکرده باشد، درمانگر ممکن است تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مکرر (rTMS) را پیشنهاد کند. در این روش غیرتهاجمی از آهنربا برای ارسال پالسهای مکرر به بخش خاصی از مغز استفاده میکند و میتواند همراه با دارو یا روان درمانی باشد.
یک متخصص سلامت روان میتواند به شما کمک کند تا بهترین گزینه درمانی را برای خود انتخاب کنید و مزایا و خطرات هر کدام را توضیح دهد.
پیروی از برنامه درمانی بسیار مهم است، زیرا اثر بخشی روان درمانی و دارو درمانی ممکن است زمانبر باشد. درمان به افراد کمک میکنند تا علائم خود را مدیریت کنند، در فعالیتهای روزمره شرکت کنند و زندگی کامل و فعالی داشته باشند.
کودکان مبتلا به OCD ممکن است به کمک بیشتری از اعضای خانواده و یک متخصص سلامت روان، برای تشخیص و مدیریت علائم OCD نیاز داشته باشند. متخصصان سلامت روان میتوانند با کودکان خردسال برای شناسایی استراتژیهایی برای مدیریت استرس و افزایش حمایت کار کنند تا بتوانند علائم OCD خود را کنترل کنند.
اگر فکر میکنید که شما یا فرزندتان ممکن است به OCD مبتلا باشید، با یک متخصص مشورت کنید. بدون درمان، علائم OCD میتواند شدیدتر شده و در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند.