اختلالات تجزیه ای

اختلالات تجزیه ای
اختلالات تجزیه‌ای در DSM-IV-TR به این‌گونه تعریف شده است که دارای یک ویژگی اصلی است و آن اختلال هوشیاری، هویت، یا ادراک محیط است. بیمارانی که دچار این اختلال هستند ممکن است پدیده تجزیه‌ای را از محدوده طبیعی (قابل هیپنوتیزم شدن) تا پاتولوژیک (چندشخصیتی) به نمایش بگذارند.

تجزیه، دفاعی در مقابل تروما است و به فرد کمک می‌کند که در هنگام وقوع تروما، خود را از آن دور نگه دارد و اثر ناشی از تروما را به تأخیر بیندازد. در DSM-IV-TR چهار اختلال تجزیه‌ای خاص مشخص شده است: فراموش تجزیه‌ای، گریز تجزیه‌ای اختلال هویت تجزیه‌ای، اختلال مشخص شخصیت. یک طبقه‌بندی باقی‌مانده هم به‌ نام اختلال تجزیه‌ای که به ‌گونه‌ای دیگر مشخص نشده، وجود دارد.

جدول خلاصه اختلالات تجزیه‌ای

  • فراموشی تجزیه‌ای
  • گریز تجزیه‌ای
  • اختلال هویت تجزیه‌ای
  • اختلال مسخ شخصیت

فراموشی تجزیه‌ای (dissociative amnesia)

از دست دادن خاطره‌ای مشخص و مهم، که معمولاً استرس‌زا یا تروماتیک است، با حفظ توانائی یادگیری موضوعات جدید، که در اثر یک بیماری طبی یا دارو ایجاد نشده است.

تشخیص، علایم و نشانه‌ها

بیمار معمولاً هوشیار و آگاه نسبت به از دست رفتن حافظه است. شایع‌ترین نوع آن فراموشی موضوع (localized) است که در آن وقایع مربوط به دوره زمانی کوتاهی، از خاطره پاک می‌شود. ممکن است بی‌تفاوتی واضح نسبت به از دست رفتن حافظه دیده شود. تیرگی هوشیاری به شکل خفیف ممکن است رخ دهد.

معیارهای تشخیصی فراموشی تجزیه‌ای در DSM-IV-TR :

الف ـ اختلال اصلی به‌صورت یک یا چند اپیزود ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات مهم شخصی است که معمولاً ماهیت تروماتیک یا استرس‌زا دارد و شدیدتر از آن است که با فراموشی معمولی توضیح داده شود.

ب ـ اختلال، انحصاراً در طول دوره بیماری اختلال هویت تجزیه‌ای، گریز تجزیه‌ای، اختلال استرس حاد یا اختلال جسمی‌سازی اتفاق نیفتاده است و به‌دلیل اثر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مثلاً ماده‌ای که مورد سوءمصرف قرار می‌گیرد، یا دارو، یا یک بیماری طبی عمومی یا نورولوژیک (مثل اختلال فراموشی به‌دلیل ضربه به سر) نمی‌باشد.

ج ـ علایم از نظر بالینی موجب ناراحتی واضح یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سطوح دیگر عملکردی می‌گردد.

آزمون‌های آزمایشگاهی و روان‌شناختی

در صورت اندیکاسیون، باید بیماری طبی رد شود. مصاحبه به کمک دارو (مثلاً با آموباربیتال) می‌تواند به تشخیص اختلال فراموشی ناشی از یک بیماری طبی عمومی و فراموشی تجزیه‌ای کمک کند، بیماران مبتلا به فراموشی که بیماری ارگانیک دارند با آموباربیتال بدتر می‌شوند، در حالی‌که در بیماری که دلیل فراموشی‌اش، ممکن است حافظه برگردد.

اختلالات تجزیه ای

روان‌پویشی

از دست دادن حافظه ثانویه به تعارض روان‌شناختی دردناکی است که در آن بیمار منابع هیجانی محدودی دارد. مکانیسم‌های دفاعی شامل واپس‌زنی (متوقف ساختن تکانه‌های ناراحت‌کننده از سطح آگاهی به شکل ناخودآگاه)، انکار (واقعیت خارجی نادیده گرفته می‌شود)، و تجزیه (گروهی از فرآیندهای ذهنی به شکل جداگانه و مستقل از فرآیندهای دیگر عمل می‌کنند) است. در همه اختلالات تجزیه‌ای مکانیسم‌های دفاعی مشابهی استفاده می‌شود.

درمان

معمولاً بهبودی بدون درمان و به شکل خودبه‌خود اتفاق می‌افتد:

- هیپنوتیزم:

به بیمار به حد کافی آرامش داده می‌شود تا اطلاعات فراموش‌شده را به یاد بیاورید.

- مصاحبه به کمک دارو:

ممکن است برای کمک به بیمار در جهت یادآوری خاطرات فراموش‌شده. از باربیتورات‌های متوسط‌الاثر و کوتاه‌اثر (مثل تیوپنتال و سدیم آموباربیتال) یا بنزودیازپین‌ها، به شکل تزریق وریدی استفاده شود.

- روان‌درمانی:

به بیماران کمک می‌شود تا خاطرات را در سطح هوشیاری خود بگنجانند.

گریزتجزیه‌ای (dissociative fugue)

دور شدن ناگهانی و غیرقابل انتظار از محل معمول زندگی یا کار و ناتوانی در به یاد آوردن جنبه‌هائی مهم از هویت قبلی (نام، خانواده، شغل). اغلب، هویت جدیدی اتخاذ می‌گردد.

تشخیص، علایم و نشانه‌ها

به جدول زیر نگاه کنید. از دست رفتن ناگهانی حافظه همراه با مسافرت هدفمند و بدون سردرگمی، اغلب برای مدت طولانی. از دست رفتن کامل یا نسبی حافظه در مورد زندگی گذشته، اغلب بدون آگاهی از فقدان حافظه، اتخاذ هویتی جدید، غیرغریب و ظاهراً طبیعی با این وجود، کلافگی و اختلال موقعیت‌یابی ممکن است رخ دهد.

اختلالات تجزیه ای

معیارهای تشخیصی گریز تجزیه‌ای در DSM-IV-TR :

  • اختلال بارز به‌صورت سفر ناگهانی و غیرمنتظره از خانه یا محل دائمی کار، همراه با ناتوانی در به یاد آوردن گذشته است.
  • کنفوزیون در مورد هویت شخصی یا اتخاذ هویتی جدید (نسبی یا کامل).
  • اختلال منحصراً در سیر اختلال هویت تجزیه‌ای رخ نمی‌دهد و به‌دلیل اثر مستقیم فیزیولوژیک یک ماده (مثلاً داروی مورد سوءمصرف یا داروی طبی) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل صرع لوب تمپورال) نمی‌باشد.
  • علایم از نظر بالینی، موجب ناراحتی واضح یا اختلال در سطوح اجتماعی، شغلی یا دیگر سطوح مهم عملکردی می‌گردند.

اپیدمیولوژی، سبب‌شناسی و سیر بیماری و پیش‌آگهی

آزمون‌های آزمایشگاهی و روان‌شناختی

هیپنوتیزم و مصاحبه با دارو، اگر به کمک آنها بیمار حافظه‌اش را به‌دست بیاورد، به روشن شدن تشخیص کمک می‌کند.

روان‌درمانی:

برای کمک به بیماران، به این منظور که استرسورهای مستعدکننده را به شکلی سالم و نظام‌مند، وارد روانشان کنند. درمان انتخابی روان‌درمانی روان‌پریشی بیانی - حمایتی (expressive-supportive psychodynamic psychotherapy) است.

اختلال هویت تجزیه‌ای (dissociative identity disorder)

وجود شخصیت یا هویت‌های مجزا درون یک شخص، که هر کدام از آنها در زمان حضورشان می‌توانند بر نگرش‌ها، رفتار و بینش فرد از خود غلبه داشته باشند، گوئی که شخصیت دیگری وجود ندارد.

تشخیص، علایم و نشانه‌ها

شخصیت اصلی معمولاً نسبت به بقیه شخصیت‌ها فراموشی داشته و از وجود آنها آگاهی ندارد. تبدیل از یک شخصیت به شخصیت دیگر معمولاً ناگهانی اتفاق می‌افتد. بعضی از شخصیت‌ها ممکن است از جنبه‌هائی از شخصیت‌های دیگر آگاهی داشته باشند. هر شخصیت می‌تواند خاطرات و ارتباطات خود را داشته باشد، و هرکدام معمولاً نام و توصیفات مربوط به خود را دارند.

شخصیت‌های مختلف ممکن است ویژگی‌های فیزیولوژیک متفاوت داشته باشند (مثلاً شماره عینک‌های مختلف) و پاسخ‌های متفاوتی به آزمون روان‌شناختی بدهند (مثلاً شماره عینک‌هی مختلف) و پاسخ‌های متفاوتی به آزمون روان‌شناختی بدهند. (مثلاً نمونه‌های مختلف IQ). ممکن است شخصیت‌ها، جنس، سن یا نژادهای متفاوت داشته باشند.

یک یا چند از شخصیت‌ها ممکن است نشانه‌هائی از یک اختلال روانی همزمان داشته باشند (مثل اختلال خلقی، اختلال شخصیت). نشانه‌های اختلال هویت تجزیه‌ای در جدول نشانه‌های اختلال هویت تجزیه‌ای نوشته شده است.

اپیدمیولوژی، سبب‌شناسی و سیر بیماری و پیش‌آگهی

آزمون‌های آزمایشگاهی و روانشناختی

مصاحبه به کمک دارو و هیپنوتیزم، به روشن شدن تشخیص کمک می‌کند. برش‌نگاری با گسیل پوزیترون (PET) و مطالعات جریان خون مغزی. در بعضی مطالعات تفاوت‌های متابولیک بین شخصیت‌های مختلف در یک فرد را نشان داده است.

روان‌پویشی

سوءرفتار شدید روان‌شناختی و جسمی (اغلب، جنسی) در کودکی منجر به نیاز عمیق به فاصله گرفتن خود از عذاب و رنج می‌گردد. نیاز به فاصله گرفتن از خود منجر به جدا شدن جنبه‌های مختلف شخصیت اصلی در ناخودآگاه می‌گردد، و هر شخصیت، بعضی از هیجان‌ها یا حالت‌های لازم را (مانند غضب، جنسیت، توجه‌طلبی، کفایت) که شخصیت اصلی جرأت بیانش را ندارد، بیان می‌کند.

هنگامی‌که کودک مورد سوءرفتار قرار می‌گیرد، سعی می‌کند که با تجزیه، خود را از اعمال ترسناک، محافظت کند. و تبدیل به شخصیت یا شخصیت‌های دیگری گردد که مورد سوءرفتار قرار نمی‌گیرند و نمی‌توانند مورد آزار واقع شوند. تجزیه به خود ها، تبدیل به روش‌ طولانی‌مدت و ثابت محافظت از خود در مقابل تهدیدهای هیجانی دریافت‌شده می‌گردد.

اختلالات تجزیه ای

 معیارهای تشخیصی اختلال هویت تجزیه‌ای در DSM-IV-TR:

الف وجود دو یا چند هویت یا شخصیت مجزا (که هرکدام الگوی نسبتاً ثابت و مختص به خود نسبت به دریافت ارتباط و تفکر در مورد محیط و خویشتن دارد).

ب حداقل دو مورد از این هویت یا شخصیت‌ها به شکل متناوب کنترل رفتار فرد را به‌دست می‌گیرند.

ج ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات مهم شخصی که شدیدتر از آن است که با فراموشی معمولی توجیه گردد.

د اختلال به‌دلیل اثر مستقیم یک ماده (مثل فراموشی یا رفتار آشوبناک در حین مسمومیت با الکل) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل تشنج کمپلکس پارسیل) نیست. توجه: در کودکان، علایم قابل انتساب به هم‌بازی‌های خیالپردازانه دیگر نباشد.

روان‌درمانی بینش مدارگسترده، اغلب همراه با هیپنوتیزم یا مصاحبه به کمک دارو. دارودرمانی چندان مفید نبوده است. اهداف درمانی شامل سازش و توافق جنبه‌های مختلف عاطفه در بیمار، با کمک به او در درک این مسئله است که دلایل ابتدائی برای تجزیه (خشم شدید، ترس، و کنفوزیون ثانویه به سوءرفتار) دیگر وجود ندارد، و اینکه جنبه‌های مختلف عاطفه می‌توانند تنها از طریق یک شخصیت بدون تخریب خویشتن بیان شوند.

اختلال هویت که به‌گونه‌ای دیگر مشخص نشده علایم تجزیه‌ای، علایم برجسته هستند، ولی تصویر بالینی معیارهای خاص اختلال تجزیه‌ای را به شکل کامل پر نمی‌کند. اختلالاتی که در آن ویژگی برجسته یک علامت تجزیه‌ای است (به این معنا که اختلال یا تغییری در عملکردهای طبیعی هویت، حافظه یا هوشیاری وجود دارد. ولی معیارهای یک اختلال تجزیه‌ای خاص را پر نمی‌کند).

اختلال مسخ شخصیت (depersonalization disorder)

اپیزودهای مکرر و دائمی احساس جدا شدن خود از بدن (مثلاً این احساس که فرد انگار که در خواب است).

تشخیص، علایم و نشانه‌ها

به جدول معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال مسخ شخصیت نگاه کنید. اختلال در حین زمانی و مکانی، حس بزرگ بودن یا کوچک بودن اندام‌ها، و مسخ واقعیت (derealization) (حس عجیب بودن دنیای بیرونی) شایع هستند. بیماران ممکن است احساس کنند آدم آهنی هستند. سرگیجه، نشخوارهای افسردگی و وسواسی، اضطراب و مشغولیت‌های ذهنی با مسائل جسمی، شایع هستند.

 معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال مسخ شخصیت:

الف تجارب دائمی یا مکرر احساس جدا شدن فرآیندهای ذهنی از جسم، گوئی که فرد یک مشاهده‌گر خارجی است (مثلاً احساس اینکه رویا می‌بیند).

ب در خلال تجربه مسخ شخصیت، واقعیت‌سنجی سالم می‌ماند.

ج مسخ شخصیت موجب ناراحتی واقح بالینی یا اختلال در عملکردهای اجتماعی، شغلی یا دیگر سطوح مهم عملکردی فرد می‌گردد.

د تجربه مسخ شخصیت انحصاراً در سیر بیماری روانی دیگری، مثل اسکیزوفرنی، اختلال پانیک، اختلال استرس حاد، یا اختلال تجزیه‌ای دیگری رخ نمی‌دهد و به‌دلیل اثر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مثلاً ماده مورد سوءمصرف یا داروی طبی) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل صرع لوب‌تمپورال) نمی‌باشد.

علل مسخ شخصیت:

  • اختلالات نورولوژیک
  • اختلالات سمی و متابولیک
  •  اختلالات روانی ایدیوپاتیک
  • در افراد طبیعی

خستگی کسالت، محرومیت حسی شوک هیجانی در مسخ شخصیت یک‌طرفه (hemidepersonalization) ضایعات مغزی موضعی طرفی Iateralized (معمولاً پاریتال راست)

درمان مسخ شخصیت

اضطراب معمولاً هم به اضطراب‌زداها و هم به روان‌درمانی حمایتی و بینش‌مدار پاسخ می‌دهد. با کاهش اضطراب، اپیزودهای مسخ شخصیت کاهش می‌یابد.