علیرغم مجادلات طولانی در مورد نسبت خطرات و مزایای این ماده در دهه های اخیر برخی از اثرات ماری جوانا بر مغز آشکار شده است. حالت اوج، نشئگی و آرامشی که فرد مصرف کننده تجربه می کند مربوط به اثر کانابیس بر مسیر عصبی مربوط به کانابینوئید درون زاد مغز انسان یا آندوکانابینوئیدهاست.
نخستین مورد مصرف طبی گزارش شده کانابیس به حدود 2700 قبل از میلاد در فارماکوپه امپراتور چین به نام Shen Nung بر می گردد که استفاده از از آنرا برای انواعی از ناخوشی ها توصیه کرده است.
در حال حاضر ترکیبات مختلفی ظاهر شده و مقادیر زیادی از میوه های شاهدانه می توان منجر به دیدن اشباح شود و یا سبب شود مصرف کننده احساس کند با ارواح ارتباط برقرار کرده و بدن خود را روشن ببیند. کانابیس برای قرن ها در هند به عنوان محرک اشتها استفاده میشد. مصرف کننده های عادتی ماری جوانا کاملا با احساس گرسنگی پس از مصرف آشنایی دارند.
برای سالهای متمادی مکانیسمی که به وسیله آن ترکیب فعال ماریجوانا یعنی کانابینوئیدها اثرات روان گردان خود را اعمال می کنند به صورت یک راز باقی مانده بود. شیمی دان ها به دنبال جدا کردن ترکیبات روانگردان کانابیس از بسیاری از اجزای روغن گیاه بوده اند.
برآوردها حاکی است که پس از تدخین یک سیگار ماری جوانا(سیگاری) حدود 20 تا 80 میکروگرم تتراهیدروکانابینول (THC) به مغز می رسد. این میزان مشابه 100 تا 200 میکروگرم ناقل عصبی نوراپی نفرین موجود در کل مغز است.
به این ترتیب اثرات THC را ممکن است بتوان به وسیله اثرات آن بر سیستم های ناقل عصبی توضیح داد. در دهه 1960 دستکم دو مکتب فکری در مورد نحوه اعمال اثر روان گردان THC وجود داشت. یک مکتب معتقد بود THC به شیوه مشابه با عوامل بیهوشی فرار استنشاقی عمل می کند (یعنی گیرنده اختصاصی وجود ندارد) و ممکن است این ماده اثرات فراگیری روی غشای نورونی داشته باشد یا اثرات گسترده ای روی گیرنده های ناقل عصبی اعمال کند.
مکتب فکری رقیب بر این باور بود که گیرنده هایی اختصاصی کانابینوئید ها در مغز وجود دارند ولی به دلیل ماهیت لیپوفیلیک این مواد شیمیایی، شناسایی آنها مشکل است. کانابینوئیدهای جدیدی تولید شده اند که بیشتر در آب محلول بوده اند و در اواخر دهه 1980 امکان کشف یک گیرنده اختصاصی کانابینوئید یعنی CBI فراهم شد.
مصرف ماری جوانا تاثیرات مخربی بر مغز و سیستم عصبی می گذارد. برخی از عوارض مصرف ماری جوانا عبارتند از:
مشکل بزرگی که در ترک ماریجوانا وجود دارد عدم پذیرش اعتیاد از سمت مصرف کننده و قبول آن بعنوان یک ماده مخدر است. اکثر افراد مصرف کننده بر این باورند که ماریجوانا یک ماده گیاهی بی ضرر است و وابستگی ندارد. در صورتیکه وابستگی روانی آن از خطرناک ترین و قویترین انواع وابستگی است و در صورت عدم مصرف، فرد به شدت احساس اضطراب و آشفتگی کرده و برای مصرف دوباره وسوسه می شود.
ترک ماریجوانا می بایست با روان درمانی و مشاوره انجام شود و در موارد حاد نیاز به بستری بیمار دارد. در طول پروسه درمان اعتیاد به ماریجوانا، فرد معتاد می بایست تحت مراقبت های روانی و ذهنی قرار گیرد. در اکثر افراد مصرف کننده، برخی اختلالات روحی روانی دیده می شود که علاوه بر ترک ماده، می بایست این بیماری ها نیز درمان شوند.